• خانه
  • داستان «کیک خون» نویسنده «گلبرگ فیروزی»

داستان «کیک خون» نویسنده «گلبرگ فیروزی»

داستان «کیک خون» نویسنده «گلبرگ فیروزی»

golbarg firoozi

کیک تولدی که برای بابا سفارش دادیم پر از خامه بود؛ بدون هیچ شمع و نشانه‌ای از سنش! خوب بابا، اصلاً از این‌که سنش بالا برود خوش‌حال نمی‌شد و ما باز هر سال کار خودمان را می‌کردیم و با تولدی که برایش می‌گرفتیم سنش را به رخش می‌کشیدیم؛ چرا که پدرش در هفتاد سالگی از دنیا رفته بود و او حالا از بالارفتن سنش می‌ترسید؛ به هر حال ما باید وظیفه‌مان را انجام می‌دادیم همان‌طور که او تمام بچگی برای ما تولد گرفته بود و خاطره‌ای شیرین برایمان ساخته بود.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692