• خانه
  • داستان «صله رحم در نیمه¬شب» نویسنده «ناهید عباسیان»

داستان «صله رحم در نیمه¬شب» نویسنده «ناهید عباسیان»

داستان «صله رحم در نیمه‌شب» نویسنده «ناهید عباسیان»

zzzz

با صدای زنگ در آپارتمان، تنفس­های شکمی زن قطع شد. با دستی که نوار سبزی به دور مچ داشت چشم­بندش را کشید تا چانه­. سایه مرد که روی در اتاق­خواب افتاد زن با دست دیگر بالش را گذاشت روی سینه. مرد خم شد. دهانش را نزدیک گوش او گرفت. زن گفت: « کی! کیه؟ » مرد دست گذاشت روی دهان او که روی آرنج­ها تکیه می­زد و خودش را بالا می­کشید. همانطور که به بالاتنه لختش نگاه می­کرد، کنار او نشست و شمرده گفت: « پسرعموت با مادرش. نمی­دونم کدوم احمقی در رو باز گذاشته، پاشو خیلی معطل نکن. »

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692