[این داستان دنبالۀ سه قسمت گذشته است.]
زمانیکه پلئوس[1] پدر آخیلئوس[2] برای برگزاری جشن پیوکانی خود با پری دریایی تتیس[3] آماده میشد، از زئوس خواست تا همۀ خدایان را برای حضور در این جشن فرابخواند. زئوس از این زناشویی بسیار خرسند بود، اما میپنداشت که اگر اریس[4] ایزدبانوی ”ناسازگاری“ را نیز همراه با دیگر خدایان دعوت کند،