شب رو به اتمام است که به خیابان میرود. هنوز روزاز راه نرسیده است. باران متوقف شده، اما زمین خیس است. سایهها به اندازه اشیاء برجسته هستند و بازتابها به روشنی لامپهای خیابانند. دوست دارد مثل سگ خیس ولگردی که ولگردی میکند، مثل مرغ دریایی که در زباله دانی دست و پنجه نرم میکند، و به اندازه یک گربۀ دلسوز دوست داشتنی، درمیان تنهایی گستاخ و جسور باشد.