در را بازکردم و از کوچه پا به دالان تاریک خانه گذاشتم . دستم ازسرما کرخت شده و لگن کهنه بچه روی سرم سنگینی میکرد. در مستراح باز شد و باریکه نوری از به کف دالان به سینهی دیوار لغزید.
در را بازکردم و از کوچه پا به دالان تاریک خانه گذاشتم . دستم ازسرما کرخت شده و لگن کهنه بچه روی سرم سنگینی میکرد. در مستراح باز شد و باریکه نوری از به کف دالان به سینهی دیوار لغزید.