زنی راننده آمبولانس است. هر شب زندگی آدمها را نجات میدهد. هر روزصبح به خانه میرود و خوشحال توی رختخواب میخزد. اما یک شب اتفاق وحشتناکی می افتد.
یک شب که زن پشت فرمان آمبولانس نشسته وبیماری سکته کرده را به شتاب به بیمارستان میبرد، پسری ازپشت ماشینی متوقف بیرون میآید. زن می زند روی ترمز، اما خیلی دیرشده.
او را زیرمی گیرد.