وقتی فهمیدم پدرم مرده بسیار خوشحال شدم و ته دلم آرام شد. بعد رفتم سراغ نوشابه توی یخچال و با سه حرکت متوالی قوطی خالی شد . یک سیگار هم روشن کردم همراه موسیقی ملایمی که از گوشی پخش می شدتوی تختم افتادم .حس خوبی پیدا کردم.یک شادی عمیقی در اوج جنگ با کرونای لعنتی و چینی های کثافت.