سرزمینی دور افتاده دارای ملکهای بود، که چندین فرزند داشت امّا همگی آنها بجز یک دختر در اثر حوادث و بیماریهای مختلف مُردند. ملکه تنها دخترش را بسیار دوست میداشت و هیچگاه در مورد خواستههایش با وی مخالفت نمیورزید لذا همواره تلاش میکرد که او را راضی و خوشنود نگهدارد.