در زندگی اش نخستین باری است که از دیوار پارکی رد می شود که پایین آن مُزین به گُل های رنگارنگ و بوهایشان هست ، او را می توانست به روزهای خوش دوران کودکی که پُشت سر گذاشته در باغچه باشگاه کازینو ببرد . الان هم لحظه ای در زمانی پُشت سر هم ، فی الفور در ابتدای راه در میانه پرده نور چراغ ، قیافه شش سالگی او را نشان می داد . به طور خلاصه نور چراغ او را مثلا با شورت چهار جیب ، تی شرت سفید با طرح میکی موس و کفش آبی اش در خاطرش زنده می کرد .