زئوس در خانه من!
لوکائون، پادشاه آرکادیا، به خوشی و خرمی بر شهرش فرمان می راند، در حالیکه خدایان از فسادی که در زمین گسترده میشد به ستوه آمده بودند. پدرْ زئوس، به قصد آزمودن میرایان، در هیأت یک دوره گرد بر زمین حلول کرد. آنگاه پس از تماشای ناراستیهای بسیار، هنگام غروب، خسته و کوفته بر در خانهٔ لوکائون ظاهر شد.