دانشآموز سالهای آخر دبیرستان بودم و فکر میکنم نزدیک امتحانات آخر سال بود و من سرگرم خرخوانی درسها. نمیدانم صحبت چی بود که پدر گوشم را کشید و گفت: «به تو میگویم چه کار کنی. پیش از آن که بسوزی یا داغت کنند» و بعد به دستودل سوختهاش اشاره کرد و
دانشآموز سالهای آخر دبیرستان بودم و فکر میکنم نزدیک امتحانات آخر سال بود و من سرگرم خرخوانی درسها. نمیدانم صحبت چی بود که پدر گوشم را کشید و گفت: «به تو میگویم چه کار کنی. پیش از آن که بسوزی یا داغت کنند» و بعد به دستودل سوختهاش اشاره کرد و