موهای بلند و ژولیده "هیلگا" چشمان سیاه چون ذغالش را میپوشاند. او بر گوی جادوگری کریستالش خم شد و فریاد بلندی سَرداد و گفت: باید این بچهها را متوقف سازم. او به هر طرف که نظر میانداخت، گروهی از بچهها را میدید که در حال خندیدن، شادی و بازی بودند.
موهای بلند و ژولیده "هیلگا" چشمان سیاه چون ذغالش را میپوشاند. او بر گوی جادوگری کریستالش خم شد و فریاد بلندی سَرداد و گفت: باید این بچهها را متوقف سازم. او به هر طرف که نظر میانداخت، گروهی از بچهها را میدید که در حال خندیدن، شادی و بازی بودند.