ترانه «فريبا رئيسي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

امشب تو این باروون طوفانی
بغض یه عمرم رو تَـــرَک دادم
کارِ من از، گریه گذشته ،که
حالا به دستِ هق هق افتادم

امشب سکوووت خونه سنگینه
امشب به حد مرگ دلگــیــرم
اونقد توو رو کم دارم این لحظه
هر ساعتش، صد باار می­میرم

از درد من چیزی نمی­فــهــمی
من مثل طووفان،مثل "دی"سردم
از بس که توو باروون به جای تو
دستای ســردم رو بغل کردم

این زن،یه شاعر…نه…یه دیوونه­س
وقتــی هنوزم نــبــض شعــراشــی
تنــهایــیــتــو اصلا نمی­فهــمــه
باید یه عمری عاشـقـش باشــی

********
ترجیع بند:

حالو هــوای زندگیــم ســـرده
ازجنس گرمای جنوبی نیــست
پایــیـز اینجا بـــهتــریــن فصـلـه
بی تو ولی پاییز خوبی نیست

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692