تمام سال پاییزه
داری میری ولی عطرت
توی این خونه جا مونده
یکی اینجاس که با اسمت
یه عمریه غزل خونده
نمیشه باورش سخته
که دل کندی از احساسم
شاید تقصیر من بوده
زیادی رو تو حساسم
بازم دلشوره میگیرم
دلم میمیره از دوری
داری میری از این خونه
نگو این بارو مجبوری
کنارت جای من عالی
پر از حس غرور بودم
نفسهام با تو معنی داشت
پر از شادی و شور بودم
کنارت قلبم آروم بود
من از تو دل نمیکندم
ولی دیگه به جای تو
به هیچکس دل نمیبندم
داری میریو بعد از این
تمام سال پاییزه
درختی خشک و بی روحم
که برگاش داره میریزه