ترانه «جهانشاه تاج مرادی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ترانه «جهانشاه تاج مرادی»

 

نمی دونم تُویادت هست؟

شبی که غصه مو دیدی

منو محو نگات کردی

بهم یک لحظه خندیدی

تو خندیدی و یک لحظه

نگام سمت تو پرپر زد

نمی دونی چه حسی داشت

که دل به سیم آخر زد

تو خندیدی و یک لحظه

غم از رو شونه هام افتاد

از اون اول می دونستم

که باید دل به عشقت داد

دلم سمتت قدم ورداشت

نگاهم موند رو لب هات

یهو رد دلم گم شد

تُو یکرنگی اون شب هات

تو خندیدی و یک لحظه

نگات تُوقلب من حک شد

برای مهربونی هات

دلم یکباره قلک شد

خیالت پا به پام اومد

با تو، هی گفت و گو کردم

تُو غوغای خودم، تنها

به تصویر تو خو کردم

تو خندیدی و من محوِ

گلای مست تن پوشت

بیا بازم مذابم کن!

تُو تابستون آغوشت

***

دیگه از من نگیرای عشق!

خیال خواب و رویاتو

که با دنیا عوض کردم

نگاه گرم و گیراتو.

دیدگاه‌ها   

#1 بانو 1396-01-22 15:35
عالی بود.لذت بردم. منتظر سروده های دیگه تون هستیم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692