" دوست هم آرزوست "
________________
خنجر کدام دوست بود که به جانت نشست
کمرت تا خورد ؛ زهر آن در کامت نشست
دریغ و درد که دوره ی دوست شفیق رفت
دوره ی دوستی تا پای جان و عمیق رفت
زخم روی زخم می زنند به ظاهر رفیقان
پاد زهری باید ؛ ز _دست _ طاهر_ رفیقان
صفای دل و وفای دوست هم آرزوست
دادن جان از برای دوست هم آرزوست ...