این همه سال گذش عاشقتم هنوز
یه دل میگه بساز یه دل میگه بسوز
دارم میسوزمو نمیسازی باهام
چجور بهت بگم مهمی تو برام
زیاد مهم نبود واسم که چی میشه
که آخرش حالا برنده کی میشه
چشامو بستمو کم کم کمش
دلم به این خوشه هنوز دارمش
همین که هر نفس همیشه هر کجا
تو هر دقیقه و تموم لحظه ها
یادم میارمش میاد جلو چشام
بهم میفهمونه چقد اونو میخوام
دارم میفهممو به روم نمیارم
نمی بینه که من چقد دوسش دارم
شاید به قول اون عزیزی که میگه
نمیخوادت بفهم نمیخوادت دیگه
عروس قصه های گنبد کبود
نمیخوادت برو دلش پیشت نبود
همش خیاله و می بینمش یه روز
یه دل میگه بساز یه دل میگه بسوز