ترانه «حسن رحمانی نکو»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ترانه «حسن رحمانی نکو»

خیال کردم صدامو دوست داری
خیال کردم میشه همرات باشم

خیال کردم اگه پیشم بمونی
میتونم صاحب دستات باشم

تو اینجایی ولی دلشوره داری
نگاهت جای دیگه گیر کرده
نمک خوردی نمکدونو شکستی
چشاتو لقمه ی کی سیر کرده؟


یه حسی میگه چشمامو ببندم
یه حسی میگه سختی مال مرده
یه حسی توی گوشم میگه آروم
نترس اونی که رفته برمیگرده


اگه سهم منو دستام نبودی
چرا موندی که هستی مو ببازم؟
منی که زود باور کرده بودم
میتونم با تو دنیامو بسازم


غرورم رو کف دستم گذاشتم
که دستاتو بگیرم ، پا گذاشتی
نگیر از من همین یه رد پایی
رو که روی غرورم جا گذاشتی


تو رفتی فال قهوه م تلخ میشه
نه ، انگاری نمیشه فال من شی
همش قهوه ، همش حافظ ، همش بد
مگه زوره؟ ، نمیخوای مال من شی


نگو تقصیر من بوده جدایی
نگو از دست کارات خسته بودم
تموم اشتباه من همین بود
مسافر بودی و دل بسته بودم


اگه گفتم که پای عشق مون باش
واسه امروز و فرداهای من نیست
ته سیگارهامو له نکردم
که پایان رفاقت له شدن نیست

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692