پنجره
بامدادان از پنجره بیرون را نگاه کردم و
درخت سیب کوچکی دیدم، شفاف در روشنایی
بامدادی دیگر که دوباره بیرون را نگاه کردم
درخت سیب پر از میوه بود
شاید سالهای زیادی از دست رفته بود
اما چیزی از خوابم به یاد نمیآورم
Czeslaw Milosz/1911-2004
پنجره
بامدادان از پنجره بیرون را نگاه کردم و
درخت سیب کوچکی دیدم، شفاف در روشنایی
بامدادی دیگر که دوباره بیرون را نگاه کردم
درخت سیب پر از میوه بود
شاید سالهای زیادی از دست رفته بود
اما چیزی از خوابم به یاد نمیآورم
Czeslaw Milosz/1911-2004
دیدگاهها
چه شعر قشنگی بود!
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا