مرثیه
بادِ ناآرام
نالانترین اندوهی آشکارا اندوهناک برای آواز
تندباد
هنگام که ابرِ تیره
تمامِ شب به آوایی غمانگیز اخطار میکند
طوفانِ اندوهناک
که اشکهاش بیهودهست
درختانِ عریان
که شاخههاشان فرسودهست
غارهای ژرف و دریای اندوهبار
ماتمِ خطای جهان را میگیرند
Percy Bysshe Shelley/ 1792-1822