شعری «آینه» از «امید یاشار اوزجان» ترجمه «پونه شاهی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعری از «امید یاشار اوزجان» ترجمه «پونه شاهی»

 

آینه

فقط چشمهایم شبیه خودم مانده

و نگاه های غم آلودم

نشد ؛ آنچه که فکر می کردم

در آینه ها من هستم

دروغ نیست تغییر کردنم

تغییر کرده ام

حالاهر ترانه ای مرا می گریاند

این زمان نیست که انسان را دیوانه می کند

بلکه تلخی فراموش نکردن است

زمان است که

از میان دستانم پر کشید و رفت

وقتی که هنوز رویاهایم نمرده بودند

زمان است که

حکمرانی می کند بر افکارم

چه کسی می داند الان

اولین عشقم در کدام سوی زمین است

اول مرگ ؛ خاطراتم را با خود برد

در آینه ی زمان مرگ خود را دیدم...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692