در کودکی میدانستم:
هر پروانه ای را
که من نجات دهم
هر حلزونی
و هر عنکبوتی
هر کرمی
و هر کرم خاکی
می آید و میگرید
آنگاه که من بخاک سپرده می شوم
یکبار بدست من نجات یافته
دیگر کسی نمی بایست بمیرد
همه خواهند آمد
به خاک سپاری من
آنگاه که بزرگ شدم
دریافتم که:
دیوانگی است
هیچ کس نخواهد آمد
همه آنها پیش از من خواهند مرد
اکنون در سر پیری
باز از خود می پرسم:
که اگر آنهارا نجات دهم
آیا در نهایت
دو و یا سه از آنها خواهند آمد؟
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا