مصطفی کوهستانی متولد شهر چالوس و دانش آموخته ی دانشگاه آزاد زنجان است. سال های 86 و 87 در انجمن شعر اشراق زنجان، و شال های 88 و 89 دبیر انجمن شعر مهرا در دانشگاه آزاد زنجان بود.
دو شعر از او را با هم می خوانیم.
1
گاهی
به آفریقا، سلااام
گاهی
از خودم دور میشوم
...
گاهی
به سرخپوستی بدل،
و آخرین بازمانده
و گاهی یک نازی
...
در یک چشم بر هم زدن
به آمریکا
و افتخار فتح را از کلمب می گیرم
....
در ویتنام
برای یتیمان
سرپرست
در هیروشیما
انفجار می شوم
...
در جنگ های جهانی
جهان
در جنگ های قبیله ای
قبیله
و در جنگ های داخلی
وطن ...
...
از خودم دور
و به تو نزدیک
نزدیک
نزدیکتر...
2
جنگ
جنگ است
نه گلوله ها رژ دارند
نه اسلحه ها بوسه شلیک می کنند
سینه می درند
...
هر شلیک ...
فرقی نمی کند از کدام جهت می وزد
حامل مادری ست
که سربازش را دعا می کند
....
حالِ من
حالِ مرگی ست که
میان نگاه این مادر
و دعای آن مادر
چیزی قلبش را
گاز می گیرد
.
.
.