شعر آزاد«ليلا مهرپويا»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:


است

آغشته به موهای بازوان                                                                    

ای اردیبهشت پر از باران گرم زمستان

در ریخته طلای موهای خورشید

عشق است این     عشق

آغشته به موهای بازوان

 

هر دوی ساعت بود   است

تو را خواهد بود

مرا خواهم که آمدنی نزدیک

چگونه به پا بگویم نزدیک است؟

به کفش    

خاک ، خاک ِ پای تو

بگویم این عاشقانه در گوش قناری

در قناری

با ریخته پرهای زرد خورشید

قناری !

ای قناری !

سنگم که به سنگ دل می خوانی

درختم با شاخه های برگ

ریخته

ای قناری

آغشته به پرهای باد                                                                  

در ریخته طلای موهای خورشید


 

سارا!

 

سارا!

درخت ها اگر بدانند تو گنجشک ها را دوست داری

برای تو هم لانه می سازند

سارا!

این جا گنجشک ها با بال های خود هم شوخی می کنند

آن قدر می پرند تا کشته بشوند

سارا!

دیروز درخت ها در اجتماع خودشان دلشان جنگل خواست

جنگل ها دلشان لانه خواست

آن گنجشکی که تو دوستش داری

دارد هنوز با بال هایش شوخی می کند

دیروز من پرنده ها را هم ندیدم

آن ها همه داشتند پرهای مانده شان را می شمردند

اگر بگویی بیا برویم پر جمع کنیم

من کاغذهای پر پر شده ام را نشانت می دهم

اگر بگویی بیا برویم که برویم

من اما با مشتی بند کفش گره خورده ام

 

توداری به درخت ها نگاه می کنی

درخت ها محل امنی برای نگاه کردن نیستند سارا!

آن ها را کمرهای زیادی نشانه گرفته اند

سایه شان به هر طرف بیافتد

اِشغال گران می آیند

 

سارا!

می خواهم برایت مدادهایم را بتراشم

کاغذهایم را دوباره از پرها پس بگیرم

این بند کفش ها اما

بدجوری دارند ما را تعقیب می کنند.


 

لیلا مهرپویا فعالیت ادبی خود را از سال 1377 شروع کرده است. ایشان در سال 1383 موفق به

دریافت جایزه ی نفر اول کنگره ی شعر و قصه ی سراسری بندر عباس در بخش شعر آزاد شدند.

اولین مجموعه شعرایشان با نام " بار منفی فرشته " نشر بوتیمار اواخر آذرماه 1391 راهی بازارکتاب شده است

 

دیدگاه‌ها   

#5 میثم مهرنیا 1391-12-20 18:33
فکر می کنم زبان هنوز چندان وزن و قدری نداره و خوب از پس ایده های شاعر بر نمیاد. بازی با واژه و قافیه سازی مثلن اکه خودش رو نشون بده ( بازوان و زمستان ) چندان لطفی نداره.هنوز باید در زبان بیشتر غوطه خورد. ممنون از شعرتون.
#4 طهمورث بوذري 1391-11-02 01:01
زيبا بود لذت بردم// ولي فعل هاي زياد و پشت سر هم به كار ميزنه و از صميميت كار كم ميكنه // فضا را براي تخيل و همراهي مخاطب كم ميكنه.
پايدار باشي
#3 م.عسكري نيا 1391-10-30 18:26
سلام
يك چيزي هست كه بايد بگم و اگه نگم يا عذاب وجدان مي گيرم يا شايد روزي شما از من شاكي بشين كه چرا نگفتم. روزي كه همديگر رو در جايي ديگه ملاقات مي كنيم. و اون اينه كه شعرهاي شما وقتي به دل مي نشيند كه از دل بر بيايد! ولي دل شما نيايد دلي باشه كه بايد چون شما معيارهاي خدا را براي بنده خدا بودن مراعات نمي كنيد.
اميدوارم همه ي ما اصول قراردادي خدا را بشناسيم و انجام بديم. شما از روح لطيفتون مراقبت نكردي
من شرط بلاغ با تو مي گويم
خواه از سخنم پند گير خواه ملال
موئد باشي
#2 م.عسكري 1391-10-30 18:18
سلام
شعرهاي آزاد شما از لحاظ مفهوم در يك راستا هستند چرا؟ براي چي؟
#1 م.عسكري 1391-10-30 18:18
سلام
شعرهاي آزاد شما از لحاظ مفهوم در يك راستا هستند چرا؟ براي چي؟

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692