چند شعر از «لیلا طیبی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

leila tayebii

(۱)

روزگارم،

به قدمت کلاغ‌های تاریخ سیاه است؛

شاید مترسکی هستم

نگه‌بان کویر لوت!

آه،

به بطلان می‌گذرانم 

دو روز عمر را

به کدامین فصل سپرده‌ای

                     قدومت را!

(۲)

حالا،

نسیم گیج ناگزیر؛

به دور کاکتوس می‌پیچد.

وقتی می‌بیند

بعد از هجرتِ شاپرک‌ها

شمعدانی‌های سُرنجی

دیگر نفس نمی‌کشند!.

(۳)

قوئی زیبا اما،

               تنها،

در مردابی وسی-

آمدن جفتش را انتظار می‌کشد...

                           ***

آه، نفیر تیری،

بر سینه‌ی نرینه قو،

تابستان وُ، فضای بختش را،

                        تاریک کرد!.

(۴)

بگذار،

 شعرهایت به پرواز درآیند؛

وُ پر بگیرند تا دور دست‌ها.

آنجا که،

مردانِ سلاخی شده‌اند وُ،

زن‌ها پوست انداخته‌اند!

شاید؛ میان دفترت [شعر]،

کمی از تب جهان بکاهد!

  

(۵)

کفرآمیزترین جمله‌ها 

از دهان من و تو بیرون می‌زند؛

 :[دوستت دارم‌ها]

   دوستت دارم‌ها...

***

آه، هنوز مردمان شهرم

     به آیین "عشق‌ورزی"

         ایمان نیاورده‌اند!.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

چند شعر از «لیلا طیبی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692