گُل کرده اند خشخاش ها
و
باد غیس میدَود در باد
آهوان هراسناک
دره های پنجشیر
بی پناه در صخره های سربی سمنگان
(نه آب و نه آبادی
نه گلبانگ مسلمانی)*
تن تکانی گلرُخان کبود
در فراز و فرود شیهه شلاقِ
پلیدستان هزار مُفتی
کام سمرقند را تلخ-آب می کند
میوزد بوی باروت
از دهان دامن پر چین
کودکان بازیگوش
در کوچه پس کوچه های قند-هار
انفجاری مهیب
و
پر پر پوکه ها
شُروه شیون
مادران برهنه پا/
در آغوش کشان
تکه تکه های سوخته
پژواک می خورد از گلوی
تنگه شیواز**
آنگاه که
می پرند کرکس های باردار
از پشت زخمی
گُرزهای خشخاش
*قولی معروف و تمثیلی عامیانه
**تنگه ای در کوه های
هند و کُش