دو شعر از «سپیده شکری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

sepideh shokri

شاعر که میشوی
شیفته ی درد


آ
این یک مرض
خارق العاده است

ومعبودم بیگناه
میگفت
که آتش به بیراهه میبرد
عطر مرا

و
خداوند از رگ کردن به انسان نزدیکتر است
نحن اقرب الیه من حمل الورید

آیه های ممنوعه را پرستیدن گناه

----------------------------------------

چشمهایش نگران تو بودند
نگرانی همیشه زیباست
در چشم های تو حادثه ای است
خیس
که هرگز تمام نمیشود
رمانیست رمانتیک

نگرانی را میشود دوست داشت
نگرانی که چشم های تو باشد

چشم هاش مادرزاد
غمگیند
غمگینی قصه ایست
که تمام نمیشود
هلال
چشم های تو که باشد
"بزرگ علوی" هم
چیزی نگفت
جز

(چشمهایش )

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692