• خانه
  • شعر
  • شعر آزاد
  • شعر «از روزی که تو را شناختم» شاعر «غاده السمان» مترجم «مریم نفیسی راد»

شعر «از روزی که تو را شناختم» شاعر «غاده السمان» مترجم «مریم نفیسی راد»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

maryam nafisirad

از روزی که تو را شناختم

ماهیان در آسمان می­چرخند

و گنجشک‌ها در آب شنا می­کنند

و خروس‌ها نیمه شب آواز می­خوانند

و گل‌ها در زمستان شکوفه می­دهند

و لاکپشت‌ها مانند خرگوش می‌جهند

و گرگ قبراق با لباس خواب می‌رقصد

و مرگ خودکشی می کند اما نمی‌میرد.

از روزی که تورا شناختم

همزمان می‌خندم و می‌گریم

که نیمی از عشقت روشنایی‌ست و نیم دیگرش تاریکی

و در یک‌آن زمستان و تابستان است

یک بام و دو هوا

و شاید به همین دلیل است  که هنوز هم دوستت دارم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «از روزی که تو را شناختم» شاعر «غاده السمان» مترجم «مریم نفیسی راد»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692