سه شعر از «سپیده شکری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

خانه باغ

همهمه ی درختان

هر شاخه ای که میلرزد

پرنده ای دارد

آواز می خواند

پرندگان شاید

شاعرانی بلند پروازند

که آوازشان

را برای رهگذرانی غریب میخوانند

چه درلانه هایی در دل درختان باغ

چه در لانه هایی در دل درختان خیابانی

حتما

پرندگان شاعران

بلند پروازی هستند

----------------------------------------------------------

تک شاخه ی

گیلاس

تنها گوشواره ی جنگل

بعد از بدرقه ی تو

به دام گردباد افتاد

----------------------------------------------------------

میخواستم

دل به دریا بزنم

و قایق های کاغذی رنگارنگ

را از دفتر نقاشی ام

به موج ها بیاندازم

اما افسوس

تکه ایست از دریا

حوض کوچک خانه ما

با ماهی های غمگین پولک قرمزی

که به زندان ابدی اکواریوم فکر میکنند

پس چطور میتوان بیخیال بود؟

دریای اندوه ها را به دست اب سپرد

ماهی ها از دهان قلاب ها

به قلب مرداب های متروک شناورند

دیدگاه‌ها   

#2 نصرالله شبانکاره 1398-07-02 08:45
درود به شما.شعرهاتون زیبا است.
#1 نصرالله شبانکاره 1398-07-02 08:44
درود به شما سرکارخانم شکری
شعرهای زیبا و دلنشین سروده اید.درود

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سه شعر از «سپیده شکری»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692