شعر «هراس باکره گی» شاعر «سمانه سعادتیان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

samaneh saadatian

اینجا همه ی خیابانها چمدان در دست
آواز بی برگی می خوانند

سارها
سردی زمستان را بر سر آسمان می کوبند
و من نداشتن را مزه مزه می کنم
سالهاست که رفته ای
اما جاگذاشته ای
دلت را، عشقت را، مهرت را
و من می ترسم
نه از نبودنت
که از بازگشتنت
که تو بازگردی
و این خیابان های باکره
هنوز بوی رفتن بدهد
که سارها هنوز از نبودن بخوانند
که سوغات چمدانها مهربانی نباشد
هیوا جان
اینجا هنوز همه کتابها
کوچ را مرور می کنند
و ناقوسها تنهایی را هجی !
و من هنوز می ترسم
می ترسم از نبودنت
می ترسم از بازگشتنت
اینجا هنوز و همیشه
معنی همه کلمات ”بی تو بودن” است

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «هراس باکره گی» شاعر «سمانه سعادتیان»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692