شعری از «فرزین پارسی کیا»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

farzin parsikia

رها شده در مجال موهایت
رها شده در راهی متکثر.

دریای ناآرامی ست شب
رادیو می‌گوید
این‌قدر که بپیچانم و
بر موج تو سوار شوم
بپیچانم و برقصانی‌ام
چنان که پیش از این در بارهای تو بارها
گفته‌بودم از نمی‌دانم کجاها که تو باشی
گفته بودم از چگونه نمی‌گویم، گفتنی‌ها که تو باشی
گفته بودم که بگویی شاید
این داس بود به خرمنت
نه قرص نیم شده‌ای در کمالِ کلمه

می‌توانی برقص!
می‌توانی گوش‌هایم را نشانه بگیر
و از چنین و چنان، آنچنان بگو که بگیرد به گونه
به چشم‌های نامسلح و این رگبار
به تراکم جمله‌ای در گلو
که از "دارم" جز فعلی
بر افعال نامنتشراش
نمانده است

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعری از «فرزین پارسی کیا»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692