سروده چشمان تو / علی ربیعی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ali rabiei

دیشب در جاده بودم و آسمان نیمه ابری اما ابرهایی انباشته که دلشان هوای گریه دارد و ماه هم بدر کامل ... گاهی که ابر قد می کشید از مهتاب هیچ پیدا نبود مگر هلالی و من دلم می گرفت مثل اینکه نیامی در سینه ام فرو برده باشند از هلال ماه ...و بعد در پیچ و تاب جاده و کوهستان و گردنه میامی به شاهرود و قله های سرد و بی عقاب ...شاعری گفت چرا گرفته دلت مثل اینکه تنهایی و من بدنبال چشمانت همه جا را گشتم ،سراغ هم گرفتم اما پیدایت نکردم...

....سروده چشمان تو

ای بدر کامل آسمان

ماه خوش خرام

ابرها یت را کناری بزن

ستاره هایت  را فرابخوان

و مرا که از هلال ابرویت

در سینه ام نشانه ای ست -

منورکن!

تا از واهمه این همه تاریکی بگذرم

عقاب  ها رفته اند

و قله ها !

آشیانه ستمگران است

پیچ ها و گردنه ها

نفرت ها و سرزنش ها

فرصت هوای آزاد را گرفته اند

من از آلوده گی جاده ها میایم

سفرهای نرسیده

مسافت های طی نشده

اما دوست دارم

با پیاده روی

در ازدحام همه خیابانهای دنیابگردم

و تنها

در باره چشمان تو گفتگو کنم

تهران اردیبهشت 1397 علی ربیعی(ع-بهار)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سروده چشمان تو / علی ربیعی

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692