دو شعر از «نگار غلامعلی پور»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

دو شعر از «نگار غلامعلی پور»

 

فریاد زدم:« من کالا نیستم »
و بی‌مهریه پای سفره‌ی عقد نشستم
افسوس
مثل کالایی
کنارم گذاشتند.


 

جلیقه های نجات
کسی را نجات نداده‌اند
ولی خوب فروش می‌روند
کارگرها برای درآوردن از تن جسدها
پول خوبی می‌گیرند
بازیافتی‌های حافظ طبیعت نیز
خوب می‌خرند
کیلویی سه دلار!
تازه، بهتر از آن‌ها را می‌سازند
جلیقه‌های شب‌نما
با کپسول اکسیژن!
گران است و تضمینی!
خریدارش بیشتر!
کارگرها برای درآوردن از تن جسدها
پول بیشتری می‌گیرند
بازیافتی‌ها گران‌تر می‌خرند
تازه، بهتر از آن‌ها را می‌سازند!

دیدگاه‌ها   

#1 زینب فرجی 1395-04-26 17:47
شعر اول می خواست به خوب موضویی اشاره کند که متأسفانه از عهده ی این کار برنیامده شاید من در اشتباه و در فراز و فرودم بهتر بیشتر شعر بخوانیم تا بنویسیم... رک گویی مرا ببخشید شعر دوم را خواندم با معناهایی پراکنده سعی کردم رابطه برقرار کنم با شعر که متأسفانه نتوانستم. ولی اگر دستی به سر و روی شعر دوم بکشید خیلی بهتر از این خواهد شد.... سپاس

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692