شعر آزاد «پرنیان قدرت نژاد»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

می‌روم تا لب حوض....

باز هم ختمی‌ها،با همان نظم خدا می‌خندند

به زمین پر خار.

می‌روم دست، به آبی بزنم...

و خدا می‌داند باغچه، تا به چه حد وسوسه انگیز تر از دیروز است

و عشق بازی با رز...، قبل الحمد

حرام...

آیه‌ای را به زبان آوردم

مالک یوم‌الدین...

پشت کردم به تمنای گل عشوه‌گر باغچه‌ام

می‌روم دست،به آبی بزنم

در همین لحظه اذان گفت: ببین ایمانت...باز متولد شد

شکر کردم به خدا، دست را تر کردم

چشم هارا شستم،به سرم دست زدم

موی پیشانی من چه بلند است در این لحظه به لمس...

حال دستی از آب روی پایم بزنم

سر که بالا ببرم دست خدا، یکی از آجر آن خانه که در عرش به

نامم زده است... می‌دهد تا ببرم

حمد و توحید بسی وسوسه انگیزتر از باغچه است

می‌روم شیر به ایمان بدهم

رز ببخش!!...

 

***

با هرکسی به اندازه حقش قدم بزن

بانو، بقای تو همان و این قاعده همان

موهای تو فقط برای من و باد محرم است

دو از میان چند میلیون این جهان

 

***

خانه‌ات آباد

ویران می‌شوم در راه آبادیت

آنجایی که لازم بود از آخال‌های شانه‌ام

بردار

سالم مانده سقفی که، به باران‌ها تعلق داشت

می‌دانی دلم آن بود، چشمانم هنوز از "سین" سو چیزی نمی‌فهمند

کنون، هرجا که طوفانی به پا شد گوش من اینجاست

نجوا کن!

بگو این هم بهانه، حال ویران شو

نمی‌دانی چقدر آن لحظه می‌خواهم بگویم دوستت دارم...

و بعد از آن درون شمع کیک جشن آبادیت

طوفان راه می‌افتد

همان جایی که می‌گویند: فوتش کن!

و خاموشم...

پرنیان قدرت نژاد

دیدگاه‌ها   

#2 پرنیان 1397-10-02 18:59
ممنونم مهربان
#1 r.p 1394-08-18 02:42
آفرین خیلی عالی بود

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692