يكي از آن همه كولي‌زنان كوزه به دست
،تويي كه آمد و صبحي كنار چشمه نشست
نشانده زير دو شمشير هندي خونريز
دو تُركِ غارتيِ نيم خواب و نيمي مست
دو آبشارِ دو گيسوي هردُوان يكريز
دو بافه موي سمنبوي هردُوان يكدست
زني به شعبده چشم سرمه‌بين، ساحر
زني به جادوي رنگين ناخنان، تردست
زني كه آبيِ عريانِ چشمه ـ چون تن من
به نازكاي سرانگشت‌هاي او دل بست
زني كه خاطره عطر و عطر خاطره‌اش
نسيم وسوسه در پرده‌هاي خواب من است
زني كه در سفر كوچ ايل كوزه به دوش
رسيد و قدر درنگي كنار چشمه نشست
نشست و كوزه‌اي از گريه‌هاي من پُر كرد
زني كه رفت و دل از من شبيه چشمه شكست
آثار به چاپ رسيده:
مجموعه شعر"باغ در حصار مصائب" نشر موسسه فرهنگي هنري شهرستان ادب
مجموعه نوخسرواني "مترسك عاشق چشمان زاغ ست" نشر سوره مهر
کمک نیاز دارید؟ 
چت از طریق واتساپ