غزلی به نام : "خودکشی"
فال ورق ،
تو خشت ،
و او پیک میشود ...
یعنی که ساعت ۳، کمی شیک میشود.
فردا ،
کنار پارک غزل ، پشت مولوی
ساعت ۳ ، (( من )) ، به سمت تو شلیک میشود
فرقی نمی کند چه بپوشد برای تو
وقتی که پیش توست ، رمانتیک میشود
بانو ، بیا که مردم بی شعر گفتهاند
هر دفعه ، قصه ی تو ، تراژیک می شود
قبلش ولی ، به آینه اثبات کن که مرد ـــ
روی لبان سرخ تو ماتیک می شود ،
و با مداد دور لبت دور میزند ،
خطّ لبی قشنگ و باریک میشود
حتی به زیر چشم تو ودکا که میخورد
یک سایهی کشیده و تاریک میشود
تا ساعت قرار ، تو ، (( من )) ، پارک ، مولوی ، باران ، غزل ...
چه قدر رمانتیک میشود .
* * *
امروز روی ساعت ۳ ... خانه ایستاد ...
که سالگرد مرگ تو نزدیک میشود
شش سال پیش ، زندگی و چهار پایه و تصمیم زیر پای تو خالی که میشود ـــ
(( من )) ، (( ساعت ۳ )) ، پارک غزل ، مولوی ، خدا ...
حتی خدا برای تو لائییک می شود ...
4 : غزلی به نام : " لیلا کمی بزخم لبم را که خونیام "
لِ لِی لِ لِی لِ لِ لیلا ، تو یک دهن ، گیتاربخوان
برای جنونی که توی من ،
گیتار به رقصِ ناخنِ انگشتهای نافرمان سپرده ،
آی غزل خان ... خودت بزن گیتار .
لِ لِی لِ لِی لِ لِ لیلا بچرخ دور خودت
که گیج می رود از رقصِ پای زن ، گیتار .
و خانه پر شده از بندری ، گل سنگم
و خندههای تو ، پس لرزههای تن ،
گیتار که می زنید چه نرم و زنانه میلرزند
دو سیب خیس عرق زیر پیرهن ،
گیتار بزن که با حافظ می روم به چیدن آن
شکوفه داده دو لیموی از بدن ،
گیتار نزن سرم ترکید از هجوم خاطرهها ...
لِ لِی لِ لِی لِ لِ لِی/لا اله الالماهِ ته نشین شده توی نگاه زن ،
گیتار نبود و مولوی شمس توی تانگو ،
من به دور کعبه و ودکا ، تتن تتن ،
گیتار بلد نبود که با رودکی برقصاند مرا
که دست خودم نیست ، این قشنگی تار به تار گیس تو را میچکد عزیز
برو بذار خاطرههات از سرم برن ...
□
گیتار دوباره ساکت و تنها درون حجم اطاق
تو رفته ای ، من و ساک و سفر ، ترن ،
گیتار به دست توی تمام تو منتشر شده است
کسی که مثل همیشه شبیه من ...
□
گیتار که می زنید من و سیمهای نت زده بااطاق و دفتر و گلدان ترانه میخوانیم
که لِی لِ لِی لِ لِ لعنت به عکس تو لیلا ...
جور دوم :
لِ لِی لِ لِی لِ لِ لیلا ، تو یک دهن ، گیتار↓
بخوان برای جنونی که توی من ، گیتار↓
به رقصِ ناخنِ انگشتهای نافرمان↓
سپرده ، آی غزل خان ... خودت بزن گیتار .
لِ لِی لِ لِی لِ لِ لیلا بچرخ دور خودت
که گیج می رود از رقصِ پای زن ، گیتار .
و خانه پر شده از بندری ، گل سنگم
و خندههای تو ، پس لرزههای تن ، گیتار↓
که میزنید چه نرم و زنانه می لرزند
دو سیب خیس عرق زیر پیرهن ، گیتار↓
بزن که با حافظ میروم به چیدن آن
شکوفه داده دو لیموی از بدن ، گیتار↓
نزن سرم ترکید از هجوم خاطرهها ...
لِ لِی لِ لِی لِ لِ لِی/لا اله الالما↓
هِ ته نشین شده توی نگاه زن ، گیتار↓
نبود و مولوی شمس توی تانگو ، من↓
به دور کعبه و ودکا ، تتن تتن ، گیتار↓
بلد نبود که با رودکی برقصاند
مرا که دست خودم نیست ، این قشنگی تار↓
به تار گیس تو را میچکد عزیز برو
بذار خاطرههات از سرم برن ، گیتار↓
□
دوباره ساکت و تنها درون حجم اطاق
تو رفته ای ، من و ساک و سفر ، ترن ، گیتار↓
به دست توی تمام تو منتشر شده است
کسی که مثل همیشه شبیه من، گیتار↓
□
که میزنید من و سیمهای نت زده با↓
اطاق و دفتر و گلدان ترانه میخوانیم
که لِی لِ لِی لِ لِ لعنت به عکس تو لیلا ...