شعری از «محمد تقی‌زاده»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mohamad taghizadeh

کیست آن لیلا که فرخنده پی و جان من است
آن نگاه و رنگ چشمانش که ایمان است
در کنار قد سروش آسمان طفل است و بس
آن پیاله پر ز زهر و درد درمان من است
گفتم ای شیدا چرا اینگونه دل را میبری
حکمتش چیست که این خمار عرفان من است
در برت خاک گلستان عاقبت پژمرده شد
زین لبان تو همه عیش و لهب خوان من است
در پگاه و زیر این محمل منم منتظرت
در نظاره غرق گشتم هان که سامان من است
ادبا و واصفان در رسم تو بد عاجزند
این سر و سِر تو حلیه ی چشمان من است
معترف گشتم بر تو ای صنم حرفی بگو
این تضرع، گریه زاری، همه برهان من است
شرحه شرحه روح من در قامتت آب شود
این شیون و ناله و ماتم از هجران من است
گر سبو و کوزه ای پر زهر بر من بدهی
این حلاوت بر لبانم نیز قربان من است
گفتم ای لیلا چرا اینگونه خوارم میکنی
درک وصل نرگس و عشق تو جانان من است
تپش قلب خراب من برای تو فقط
عاقبت زین سو بلا یا آن جفا آن من است

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعری از «محمد تقی‌زاده» شعر

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692