شعر کلاسیک «شریح شیون»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

سالها می‌روند و می‌آیند ،هیچ سالی ترا نمی‌آرد
نی خودت بال آمدن داری ،نی ترا آب و دانه می‌آرد

سال رفت - آمدیست بیهوده و خصوصن که بی‌تو می‌آید
مثل من که دو جیب خالی را می‌برد شهر و خانه می‌آرد

دور هستی تو دور دوری که هیچ عابر ترا نمی‌بیند
باد حتا دروغ می‌گوید ،وقتی از تو نشانه می‌آرد

شام های که از تو خالی است ،جای خوبی برای خوابم نیست
مثلن اشک را سر چشمم ، به هزاران بهانه می آرد

از همه زندگی سری دارم که به سر بودنش نمی‌داند
و دوپای که روز می‌گردد و مرا شام خانه می‌آرد

شاعری در تمام یک هفته سر یک بیت شعر می‌پیچد
باز هم روز های پنجشنبه غزلی خوبی را نمی‌آرد

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692