شعر کلاسیک «رئوف دلفی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر کلاسیک «رئوف دلفی»

پشـتِ ميزی نشسته بي‌کُلت و ...

قصه از ابتدا چريکی بود

در زمانِ هميشه مجهولی

صندلی‌ها الکتريکی بود

پلک می‌زد اتاقِ تب‌داری

جيغِ او با لبانِ هر آجر

هضم می‌شد جهانِ ناخن‌ها

در دهانِ شريفِ گازنبُر

ميخکی سر شکسته در گُلدان

احتکارِ ترانه‌ها در ياد

توی فنجان ِ قهوه افتاده

فصل سردِ فروغ فرخزاد

اورشليم و رموزِ معبدها

توی نقشه هميشه گم بوده

درد دارم شکافِ مقعد را

مثل قومی که در سدوم بوده

ابتدای وقوعِ بيگ بَنگم

توی قلبم سرودِ ويرانی

تکه‌ای از ستارگان هستم

قسمتی از شعور ِکيهانی

ما که مهد تمدن و عرفان

يا مريدانِ مولوی بوديم

در لباس و کلاهِ ماشی رنگ

با جماهير شوروی بوديم

ما شعاری به روی ديوار و...

کوره‌راهی پُر از غم و سختی

پاسبانِ کتيبه ي کوروش

وارثانِ کبيرِ بدبختی

 

نور خورشيدِ خاوران هستی

 

چاهِ نفت سياهِ آبادان

 

پارتيزانِ چماق و شب‌نامه

 

يا تجاوز درونِ هر زندان

 

کهربايی‌ترين غروبی یا

 

سرزمينی براي بي‌مهری

 

حسِ عطرِ لباسِ کولی‌ها

 

يا که زارِ نمورِ بوشهری

 

بوی عيدی نمي‌دهد فرهاد

 

توی جشنِ طناب و دلقک‌ها

 

کودکانه درون من مي‌خواست

 

سکه باشد ميانِ قلک‌ها

 

بوفِ کوری که در سرم مي‌خواند

 

با جنون و صدای دامن‌گير

 

خودکشی کن به سبکِ هيپی‌ها

 

توی شطِ عميقِ بهمنشير

 

حالِ صدبار نشئه‌گی دارم

 

در سرم التقاطِ داروها

 

روي گورِ ترانه خواهم مرد

 

من به شرطِ تمامِ چاقوها

 

مثلِ شهيارِ قنبری باش و ...

 

بوی گندم بخوان برايم باز

 

در صفوفِ شکسته‌ی ارتش

 

با لبانِ کبودِ هر سرباز

 

چسبِ زخمی بزن به اين تاريخ

 

روی سطرِ نمي‌شد و... ای‌کاش

 

من رسيدم به آخر بازی

 

بعدِ مرگم جوازِ دفنم باش

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692