داستان «تعویض» نویسنده «جان لانگفورد» مترجم «الیکا بازیار»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

elika bazyar

« سلام اقا . چطور می‌تونم کمکتون کنم؟»

« می‌خوام این ساعت زنگدار رو پس بدم، لطفا»

« مشکلش چیه؟»

« زنگش کار نمی‌کنه.»

« منظورتون چیه؟»

« زنگش صدا نداره.»

« از طریق کتاب راهنما تونستید ، عیبش رو درست کنید؟»

« بله»

« و باز هم کار نکرد؟»

« کار نکرد."»

« خیلی خب. رسید خرید رو دارید؟»

« نه . نتونستم پیداش کنم. »

« پس من هم نمی تونم بهتون پولش رو برگردونم.»

« اوه نه ، اشتباه متوجه شدید . من پولش رو نمی خوام . فقط می خوام با یکدونه که کار می کنه تعویض‌اش کنم.»

« خیلی خب. بسته بندی اصلی رو دارید؟»

« نه. انداختمش دور. »

« نمی‌تونم بدون بسته بندی اصلی ، تعویض کنم."»

« توی یک بسته پلاستیکی بسته‌بندی شده بود. مجبور شدم برای باز کردنش از چاقو استفاده کنم. متوجه نمیشم. بسته‌بندی رو می‌خواهید چی کار؟»

« سیاست ما اینه که برای تعویض جنس خریداری شده باید تو بسته بندی اصلی تحویل داده بشه.»

« اون فقط یک تیکه پلاستیکی پاره شده بود. برای چی باید نگه اش می داشتم؟»

« برای  مواقعی که خواستین جنس خریداری شده رو پس بدید.»

« فکر نمی‌کردم یک ساعت  زنگدار بعد از چند هفته خراب بشه. پس دارید می گید نمی‌تونید کاری کنید که به من کمک کنه؟»

« برای اینکه بتونم کاری بکنم نیاز به یک مدرک از خرید شما دارم.»

« خودم مدرکم! دارم بهتون میگم از اینجا خریدمش. تازه، فکر کنم که خودت هم به من  خدمات دادی.»

« آیا شماره گارانتی محصول رو آنلاین ثبت کردین؟»

« نه»

« آه، خب، این مشکل است. چطوری پولش رو پرداخت کردین؟ کارت یا پول نقد؟»

« پول نقد.»

« اگه با کارت پرداخت کرده بودی آن وقت بانک برات رسید خرید می‌فرستاد که نشون میداد، در چه روزی و اینجا خرید کردی.» « خب، با پول نقد پرداخت کردم.»

« مشکل اینجاست که مغازه های دیگه هم این برند رو می‌فروشن. می‌ تونستی از هرجای دیگه‌ای خریده باشی.»

« می‌تونستم. ولی نکردم. اینجا خریدمش و کار هم نمی کنه و تو به من یک ساعت زنگدار بدهکاری است.»

«کی خرید کردیش؟»

« چند هفته پیش.»

« به هر حال سیاست تعویض ما بیست و دو روز است پس احتمالا گارانتی اش تموم شده.»

« من یک روزی تو ماه پیش خریدمش. روز دقیق‌اش رو یادم نیست.»

« ما چند سالی میشه که این مدل رو می فروشیم.»

« داری میگی دروغ میگم؟»

« نه آقا. من فقط دارم میگم که شاید شما اون ساعت رو بیست و دو روز پیش خریده باشید و در این صورت، حتی با رسید خرید و بسته‌بندی اصلی هم نمی تونم کمکی بهتون بکنم.»

« هیچ کاری.»

« خیر.»

« پس قراره  تا آخر عمر یک ساعت زنگدار خراب داشته باشم؟»

« خب، می تونید نامه بفرستید به شرکت تولیدکننده و  در آن مشکل ساعت رو توضیح بدید.»

« در چین ساخته شده. عذابش از ارزش‌اش بیشتر است.»

«پس پیشنهاد میدم که ببریش به یک مغازه تعمیرکاری.»

«این جور چیزها بیشتر از چیزی که برای خود جنس پول دادی، هزینه برمیداره.»

« می دونم.»

« می‌تونم با مدیر صحبت کنم، لطفا؟»

« مدیر امروز نیستن.»

« پس می‌تونم با هر کسی که  اینجا رو مدیریت می‌کنه حرف بزنم؟»

«همین الانشم انجام دادید.»

« آیا فردا مدیر هستن؟»

« نه.»

« کی آقای مدیر هستن؟»

« خانم.»

« خیلی خب . خانم مدیر کی هستن؟»

« دوشنبه.»

« پس دوشنبه دوباره برمی‌گردم»

« خیلی هم عالی.  چیز دیگه‌ای هست که امروز بتونم  در آن به شما کمکی بکنم، آقا؟»

« شک دارم.»

« خیلی خب. می‌خواهید یک کارت مغازه باز کنید؟ کاملا رایگان است و با هر خرید پنج درصد تخفیف می‌گیرید.»

« نه ممنون.»

« اگه امروز یکی باز کنید یک هدیه رایگان دریافت می‌کنید.»

« هدیه رایگان چیه؟»

« یک ساعت زنگدار.»

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

داستان «تعویض» نویسنده «جان لانگفورد» مترجم «الیکا بازیار»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692