مرده پرست
از صبح جلوی خانه چادرهای بزری زده اند. رفت و آمد زیادی در خانه هست. امروز پسر آن مرحوم برای آرامش روح پدرش صدها نفر را برای غذا دعوت کرده است، همان هایی که موقع حیات آن مرحوم، حتی وعده غذایی را از وی دریغ می کردند.
نزدیکی
موقع سفر همان طور که او پهلو عوض کرد، بر چهره من چند خط ناراحتی افتاد و اما بعد، دیر وقت او از پهلو عوض کردن پشیمان شد و من نیز از ساکت ماندن.
اما .... همان طور که صبح از راه می رسید، سکوت و خاموشی شکست و صدای قهقهه بلند شد. در آن لحظه احساس کردم که بیش از قبل به او محبت می کنم.