داستانك«بال‌های پری»محسن حسيني

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

داستان نويسي، آموزش داستان نويسي، مهدي رضايي دبيركانون فرهنگي چوك، مهدي رضايي مدرس داستان نويسي، داستان زيبا، شعر زيبا، كارگاه داستان نويسي، جلسه داستان نويسي، آكادمي داستان نويسي، مقاله ادبي، مقاله علمي، مقالات مفيد، مقالات اجتماعي، جملات زيبا، جملات خنده دار، جوك، اس ام اس، ارتباط جنسي، روابط جنسي، جايزه ادبي شعر، جايزه ادبي صادق هدايت، جايزه گلشيري، شعر طنز، كلاسيسيم، مدرنيسم ادبي، پست مدرن، رئاليسم ادبي، رئاليسم، سوررئاليسم، عكس هنرمندان، عكس هنري، مكتب هاي ادبي، ناتوراليسم، رئاليسم جادويي، سبك مكتب هاي فرانسوي، مكتب پارناس، دادائيسم، نويسنده،‌شاعر، اجتماع، ماهنامه ادبي، ماهنامه ادبيات داستاني چوك، ماهنامه ادبيات داستان، ماهنامه ادبي، ماهنامه فرهنگي، هفته نامه ادبي، هفته نامه فرهنگي، سبك ادبي، سبك هاي ادبي، داستان كوتاه،فيلمنامه، نمايشنامه، طرح رمان، ماهنامه ادبيات داستاني چوك، سينماي جوان، كانون ادبيات ايران، حوزه هنري، گالري عكس، گالري نقاشي، ادبيات، عشق، ماهنامه ادبیات داستانی چوک

 

روزی پری تصمیم گرفت برای اولین‌بار بدون حضور مادرش به خرید برود. دست‌هایش از زمانی‌که در شکم مادرش بود جوانه نزده بودند. همان‌طور که در پیاده‌رو قدم می‌زد، آستین‌های خالی و آویزان مانتواش را که مانند بال‌هایی شکسته وبال گردنش بودند را به طعنه و ترحم‌های رهگذران سپرده بود. به‌هر دری زد لباسی مناسب پیدا نکرد. بدون مادرش نتوانست هیچ لباسی را امتحان کند. اتاق پرو برایش کابوس بزرگی بود. مقابل ویترین مغازه‌ها لباس‌ها را با آستین خالی در تنش تجسم کرد. ناامید تصمیم گرفت به خانه بازگردد. به‌سمت نزدیکترین ایستگاه اتوبوس راه افتاد. مادرش در کودکی به او گفته بود: دخترم دستات‌رو تو دلم جاگذاشتی! اما من همیشه کنارت هستم. تنها مزیت آستین‌های خالی‌اش این بود که لازم نبود در آن خنکای پاییز برای گرم کردن خود دست‌هایش را بهم بساید. بی‌اهمیت به عبور رهگذران و درخت‌های بی‌برگ خیره شد. با دستان خیالی‌اش خودش را بغل کرد تا گرم شود، اما نشد. کودکی خردسال از درون اتوبوس برایش شکلک درآورد. کمی خندید. بلند شد و دوباره از جلوی ویترین مغازه‌ها به‌راه افتاد. تصویر یک فرشته را در ویترین یکی از مغازه‌ها دید که بال‌هایش را باز کرده و پرهای خود را مرتب می‌کرد. بعد احساس خوشایند یک بستنی حصیری دستانش را نوچ کرد. در خیالش دستانش را با ولع تمام در دهانش فرو کرد و آنها را بی‌اختیار جوید. خود را غرق رویاهای شیرینش دید. تاریک شده بود. باید هرچه زودتر به خانه بازمی‌گشت. به ایستگاه اتوبوس رسید. به‌سمت اولین اتوبوس دوید. به کمک یکی از مسافران کارت اعتباری‌اش را به دستگاه کارت‌خوان رساند تا چند تومان آنرا گاز بگیرد و دستگاه با چشمک چراغ سبز رنگی از روی خوشایندی با صدای بوق از او تشکر کرد. روی صندلی خالی که از روی ترحم و با کنایه برای او آماده شد لم داد. نفس عمیقی کشید. با خودش کلنجار می‌رفت تا فراموش کند همه‌چیز را، همه لذت‌هایی را که از آن محروم بود و هزار و هزار و یک چیزی که ملتمسانه آرزو داشت می‌توانست با دستانش انجام دهد. بی‌رمق حتی تعارف گیلاس نفر بغل دستی‌اش را رد نکرد. وقتی‌که خوب گوشت گیلاس را با دندان‌های کوچکش از هسته جدا کرد آن‌را با لذت قورت داد. سختی هسته را در زیر دندان‌هایش حس کرد. نه دست مادرانه‌ای برای بیرون آوردن آن راهی دهانش شد و نه جایی برای بیرون انداختن آن پیدا کرد. هسته گیلاس را تا مقصد در دهانش نگاه داشت و در ایستگاه آخر راهی جوی آب لاجوردی کرد.

دیدگاه‌ها   

#7 علی پاینده 1392-06-30 23:34
خُب راستش کار بدی نبود ولی... ولی در دیار ما به این نمی گویند داستانک. داستانک یعنی حداقل کلمات برای رساندن مفهومی. اینجا خیلی جملات و کلمات زیادی بودند. بیشتر شاید یک داستان کوتاه بود تا داستانک.
#6 مهدی 1392-06-29 19:51
سلام
طرح داستان ضعیف بود اما موضوع موضوعی خوب بود. حتی می توان با این موضوع داستان کوتاه یا بلندی هم نوشت. موفق باشید.
#5 مراد 1392-06-28 21:30
راستی که جامعه انسان های ناقص(جسمی و عقلی ) را به سرعت کامل می کند. رابطه آدم با آدم زشت یا زیبا نقصان های طبیعت را جبران می کند. سبک و سیاق ساده دلانه و دلنشینی داشت.
#4 الهه 1392-06-27 21:08
سلام متاسفانه ما در نقد داستان کوتاه فقط یاد گفته ایم از حشو و بال و پر بگوییم فارغ از اینکه شیر بی یال و دم و اشکم که دید؟؟ درخت بی شاخ و برگ حرفی برای گفتن ندارد تنها تکه چوبی است که طعمه هیزم شکن می شود. با داستان همذات پنداری خوبی می شود برقرار کرد. مرسی
#3 شمس 1392-06-27 21:00
با سلام و عرض خسته نباشید

چرا شخصیت اصلی به پری تشبیه شده است؟ مگر نه اینکه در اساطیر ایرانی، پری‌ها از نسل فرشتگان تبعیدی از بهشت هستند که در صورت توبه کردن به بهشت باز می گردند. در منابع قدیمی تر آنها عاملان شیاطین بودند ولی در منابع جدیدتر تبدیل به موجودات غیر شر شدند. پری‌ها موجوداتی بالدار، بسیار دلنشین و با ظاهر فرشته آفریده شده اند. در طبقه بندی موجودات اسطوره ای، آنها آفریده‌هایی مابین فرشته و ارواح شیطانی هستند. پری‌ها گاهی اوقات برای ملاقاتهایی به دنیای میرا (جهان ما) مسافرت می‌کنند. پری‌ها هدف سطح پایین موجودات شروری به نام دیوسان بودند. دیوسانان با حبس پری‌ها در قفس‌های آهنین، اقدام به آزار آنها می کردند. این آزارها بعلاوه عدم اعتماد به نفس خود پریان، باعث می شد که آنها هم به صف مبارزان با خوبی به پیوندند.

این پری چند روزی مهمان زمین است .... زخم می بیند و دم نمی زند... وابسته است و چند روزی در خاطرات ما زمینیان چرخ می زند و شاید پر می زند. کاش ما انسان های میرا که بی توجه به وجود فرشتگان در زمین ( کودکان، معلولان، پروانه ها .... ) غرق مادیات شده ایم در ایستگاه اول و دوم و نه ایستگاه آخر به خود بیاییم....
#2 عابد 1392-06-27 06:31
گاهی خود سوژه یک داستان ناب است، هرچه بخواهیم بال و پرش بدهیم خرابش می کنیم. سوژه این یکی هم از همانهاست که گفتم. داستان خیلی خوبی بوداما با توضیحات زیاد تا سطح یک داستان کودکانه افت پیدا کرده بود فقط می توانم بگویم حیف شده بود.
#1 صلاح الدين خضرنژاد 1392-06-25 18:41
دستتان درد نكند و انديشه اتان سبز
دررابطه با اين داستان فقط دو مطلب برجسته دارم بگويم :
1- اينكه نبايد لقمه قشنگ براي من مخاطب پيچيده مي شد و در دهانم انداخته مي شديعني داستان نبايد از همان اول كمبود جسمي و فاقد دست بودن پري را لو مي داد و اين غمي كه نويسنده خواسته با مخاطبانش به اشتراك بگذارد بايد به مخاطب شك وارد مي كرد
2-اساسألزومي نداشت شخصيت داستان را بصورت مشخص (پري)تعين ميكردمن مخاطب مي توانم(در اين داستان با اين مختصات)حتي شخصيت را پسركي نوجوان تصور كنم و لطمه اي به چارچوب داستان نمي زد.
پيروز و سربلند باشيد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692