• خانه
  • داستان
  • داستان «ماجرای کشف و ضبط و سند «مریخ» نویسنده «محسن میرزایی»

داستان «ماجرای کشف و ضبط و سند «مریخ» نویسنده «محسن میرزایی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mohsen mirzaei

ظاهرا یکی از اجداد و نیای بزرگوار ما از حمله ی دایناسورها، علی الخصوص آن تی رکس نامردی که بابابزرگ را در طرفه العینی نجویده و بی دعا و استغاثه و شکر گذاری به محضر باریتعالی بلعید، قسر در رفته است. نام نامی این نیای بزرگوار، " طهماس خان" است....

روایات شفاهی صادقانه از دل مردم شفاف و ساده و صادق و یکرنگ آن روزگار حکایت از آن دارد: طهماس خان چوپانی بوده که هیچ تی رکس حرام زاده و گشنه و بالطبع هیچ گرگ حرام زاده ای جرات و جسارت ولو یک نظر سرسری افکندن به چشمان و هیبت پرابهت و حتا پرهیب او از دورادوری دور و از میان درخت های انبوه و مه پیچِ بلوط را نداشته است....

و روایت شفاهی صادقانه ی دیگر از راویان ساده دل ( ما چقدر ساده ایم که آن راویان هفخط را که سر جویندگان طلا را هم گول مالیده اند و در عوض چند کله قند و چند کلاه نمدی ، گوری و طلاها و گنج های مکشوفه را از چنگال و دستان متعرض و متجاوز و آلوده ی آنها بیرون کشیده اند)بر این امر صحه می گذارد که وقتی اهالی ایل و عشیره و قبیله به این چوپان سراسر اتوریته و دیسیپلین سلام می داده اند،تازه بعد از این که ساعت شنی هف هشت باری کله معلق و وارو زد و به استفراغ افتاد و شروع کرد به عق زدن، پاسخ می شنیدند: چه غلطی کردی تخم جن؟!!! ....

و بی آن که جواب سلامی بشنوند او را می دیده اند که از نظرها دور شده و رفته سراغ خط و نشان کشیدن برای اندک باقیمانده ی دایناسورها و گرگ های کره ی زمین: تخم پدرتی بیا جلو.....بیا دیگه چّغّل زپرتی.....

اسناد و گزارشات باستان شناسان بزرگ منجمله «پروفسور سجادی» یگانه ی خودمان گواه آنست که در آن برهه از تاریخ تا مدتها بعد تمامی گرگ ها و دایناسورهای گوشتخوار یا از صحنه ی پر رنج و درد و جنگ و رقابت و رازِ بقاآلود روزگار محو می شوند یا با هزار زور و زحمت و با فراموشی اصل و روزگار وصل خویش در تغییر ذات و ماهیتی استثنایی، گیاهخوار می شوند ...

آرزو می کنم یک هزارم "طهماس خان"  که الهی روزی هزار بار دردش بخورد وسط و گوشه و کنار جمجمه ی سولاخ سولاخ "شاه طهماسب"، در درونی کردن مهارت " بادی لنگویج " هنر داشتم و یا آن را کسب نمایم. و بتوانم با ترس و لرز کمتری از میان باریکه راه شهر تا روستا عبور کنم.

البته این نکته را  گوشزد کنم که لقمه ی حلال کار خود را کرد. پسر او(وَزای دانشمند و فرهیخته و بی مانند آقاجان)یک پروفسور بسیار بزرگ و درجه ی یک ناسا شد که تجمیع مقالات،ایده ها و نظریات او در کتابِ "آخرش تسخیر و تصرف و یه لقمه ی چپ می کنمت مریخ جان! " سهم بسزایی در ساخت، پرتاب، هدایت و فرودِ به سلامتی و مبارکی اولین مریخ نورد بر سطح مریخ داشت.

شاید بدون وجود و حضور و تاسی این کتاب هنوزاهنوز کشف و سفر به مریخ خیالی واهی بیش نبود.

مرکز پژوهش ها و تحقیقات ناسا خود کاملا و بی هیچ اِنقلتی بر این مدعا مهر تایید می زند.

یاد هردوشان گرامی....

هم پدر و هم پسر، پروفسور «طهماس خان زِگوند».....

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

داستان «ماجرای کشف و ضبط و سند «مریخ» نویسنده «محسن میرزایی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692