• خانه
  • داستان
  • داستان «هديه كريسمس» نویسنده «شایان شکروی»

داستان «هديه كريسمس» نویسنده «شایان شکروی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

shayan shokraviفروشگاه " دنياي ما عروسكها " امسال بخوبی توانسته بود رضايت مشتري هايش را جلب كند و گويا تصميم داشت براي كريسمس سنگ تمام بگذارد . سفارش هاي زيادي را دریافت کرده ، حتي اين يك روز مانده به كريسمس هم از تعداد سفارش ها كم نشده بود . مديريت فروشگاه بر اين باور بود كه موفقيت بدست آمده مربوط به سري جديد عروسك هاي "چارمينگ" است . عروسك هاي فوق العاده اي كه هر كدام از قبل نام گذاری  شده بودند  و مدير فرشگاه صف مشتري ها و افراد پشت ويترين را شاهد غير قابل انكار اين موفقيت قلمداد ميكرد .

اين ششمين روزي بود كه آليس مقابل ويترين فروشگاه ايستاده بود ، درست جايي كه عروسكهاي" چارمينگ" را چيده بودند و امروز دقيقا بيست دقيقه اي ميشد كه به " دوروتي " خيره شده بود، عروسك مو مشكي رديف وسط با صورت خجولي كه نيمي از آن را موهايش پوشانده بود . شايد در برابر زيبايي "باربارا " موطلايي چشم آبي در سمت راست و لباسهاي شيك "لي لي" كه در رديف اول خودنمايي ميكرد و بيشترين سفارش ها را داشتند "دوروتي" كمترين شانس رابراي انتخاب شدن داشت ولي نگاه "دوروتي" و آن حالت انگشتانش كه گويي خواهش ميكرد تا دستش را بگيرند همان چیزی بود که آلیس  را  جذب کرده  و روز اول هر ترديدي را كنار زده بود.
آليس دختر ساكت خانواده اندرسون كمتر در زندگيش به چيزي علاقه نشان داده وبندرت حرف ميزد . اطرافيانش بطور معمول از نگاهش خواسته هايش را ميفهميدند. نگاهي كه حالتي مخصوص به خودش داشت .كمتر كسي لبخند او را ديده بود و  اگرچه رفتار ساده اش باعث ميشد همه دوستش داشته باشند اما خودش هيچ دوستي نداشت .
این هفته اخیر  زندگي آليس  دستخوش دگرگونی  شده بود " دوروتي" توانسته بود توجهش را كاملا بخود جلب كند . اينكه چه ویژگی در آن عروسك توانسته بود آليس را جذب كند حتی برای خودش هم نامعلوم بود . "دوروتي" نسبت به ساير عروسكهاي اطرافش امتياز خاصي نداشت و آليس هم اگر ميخواست نميتوانست در اين خصوص توضيحي بدهد ولي هر چه بود اثري عميق داشت به قدري كه كريسمس امسال را برايش معناي جديدي بخشيده بود  و اينكه يك شب مانده به كريسمس براي اولين بار با گفتن اينكه عروسكی پشت ويترين آن فروشگاه علاقه دارد اعضاء خانواده را مبهوت كرد . كسي باورش نميشد آليس سكوت معمولش را شكسته باشد چه برسد به اینکه  علاقه اش را  ابراز کند ،چنين واقعه اي باعث شادي خانواده شد و آنرا در آستانه كريسمس به فال نيك گرفتند . آليس خودش هديه كريسمس را انتخاب كرده وحتي فروشگاهش هم معلوم بود كار بسیار آسان شد. آقا و خانم اندرسون عصر همان روز با مراجعه به  فروشگاه و پرداخت پول بیشتر  توانستند  برغم بهانه های فروشنگان  نسبت به سفارش های از قبل رزرو شده  ، هديه را با بهترين بسته بندي سفارش دهند و روي كارتي با دستخط خودشان نوشتند : " دخترعزيزمان ، هميشه بهترين ها را برايت آرزو داريم" . كاركنان فروشگاه به كارشان كاملا وارد بودند و انصافا بسته بندي چنان زيبايي فراهم كردند كه آنشب  بين همه هدایای زير درخت كريسمس جلب نظر ميكرد ولي چيزي كه بيشتر از همه مورد توجه همه اعضاء خانواده قرارداشت لبخند شيرين روي صورت آليس بود .
هنگام شام آليس به هيچوجه از خودش بيطاقتي نشان نميداد اما آن لبخند هنوز روي لبهایش بود و در نگاهش حالت جديدي ديده ميشد حالتي كه موقع باز كردن هديه ها به  برقی از شادي بدل شده بود .انگشتان آليس منتظر لمس و گرفتن دستان دوروتي بود . كاغذ بسته بندي كه باز شد همه خاواده نگاهشان را به آليس دوخته، منتظر واکنش او بودند.خانم اندرسون صورتش را به  شانه همسرش تکیه داده بود و هردو کوچکترین رفتار های دخترشان را زیر نظر داشتند. آليس با دوروتي محبوبش تنها به اندازه ضخامت در جعبه فاصله داشت . انگشتان كوچك دخترك پرش داشت و آماده گرفتن دستان عروسک بود .

در جعبه به كناري رفت و آليس تنها آهي كشيد آهي عميق و دردناک . بارباراي موطلايي با چشم هاي آبي و از خود راضي داشت نگاهش ميكرد .
آقاي اندرسون قبل از اينكه دخترک به زمين بخورد او را در آعوش گرفت .آليس تشنج كرده بود ...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692