• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • علیرضا احمدی نویسنده رمان چوب مقدس در گفتگو با مهدی رضایی : به درد بی درمان مبتلا شده ایم

علیرضا احمدی نویسنده رمان چوب مقدس در گفتگو با مهدی رضایی : به درد بی درمان مبتلا شده ایم

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

علیرضا احمدی در گفتگو با مهدی رضایی سردبیر انجمن ادبی چوک وضعیت ادبیات امروز را ناشی از عدم حمایت مردم دانست و گفت : ما همیشه می گوییم حمایت دولتی یا بخش خصوصی باشد ادبیات ایران جان می گیرد . من مخالف این حرف هستم . مگر فروش میلیاردی سینمای آمریکا به خاطر حمایت دولت آمریکاست ؟ مگر آمار درخشان فروش کتاب در اروپا ناشی از حمایت دولتی یا بخش خصوصی است . این مردم هستند که دارند چرخ صنعت سینما و ادبیات را می چرخانند و از آن طرف دولت تنها کاری که می کند این است که با این بخش ها کاری ندارد یعنی آزادند چه در بیان و چه در عقیده . درد ما ملتی است که به فیس بوک رفته و به لایک زدن و شیر کردن معتاد شده. فقط کافی است دختری زیبا روی پستی بگذارد و بنویسد امروز سرم درد گرفت ، زیرش همه فدای سر دردش شوند ، فیس بوک جایی است که مردم آزادند. همه آزادی را دوست دارند و به سمتش می روند. به همین دلیل دارند از سینما و ادبیاتی که به شدت محدود شده فرار می کنند.

علیرضا احمدی نویسنده رمان چوب مقدس افزود : بیماری که در جامعه ما افتاده از زمان صادق هدایت قابل شهود بود آنجا که صادق هدایت نیز از مردم کتب نخوان گلایه داشته و جامعه را بیمار نامیده است. فرهنگ مطالعه باید از دوران کودکی قرار داده شود . به خصوص امروزه که ما به درد بی درمان فیس بوک مبتلا شده ایم ، ما دنبال تفریحاتی رفته ایم که راحت باشد یا به اصطلاح فست فودی باشد. ذائقه ما به سمت تن پروری و راحت طلبی کشیده شده.زحمت خواندن رمان های پیچیده را به خود نمی دهیم و دنبال رمان ها خاله زنکی هستیم که روابط شکست خورده دختر و پسر را به نمایش می گذارد. خیلی راحت هم این کتاب ها مجوز می گیرند و به چاپ های بالا می رسند. ناشرها هم که عاشق این کتاب ها هستند. چرخه بطلانی در ادبیات ما شکل گرفته که سر منشاء آن ناشر و در وهله بعد مردم هستند.

مهدی رضایی از علیرضا احمدی پرسید : چه طور می شود ادبیات را به سمتی پیش برد که قابل مقایسه با اروپا و آمریکا باشد ؟

علیرضا احمدی در جواب این سوال گفت: ما هیچ چاره ای نداریم که در ابتدا ذهن تنبل نویسنده های ما جهانی شود سپس انتظار داشته باشیم بازاری مثل کشورهای پیشرفته داشته باشیم. وقتی نویسنده می بیند که رمان های آبکی بیشتر از رمان ها فاخر به فروش می رسد ، پیش خودش می گوید خوب من برای چه به خودم فشار بیاورم ؟ بعد این نویسنده به خودش نمی گوید : در تاریخ ادبیات ایران کسانی که رمانشان پر فروش بوده نمانده اند ، بلکه کسانی که خوب نوشته اند مانده اند. شاید شما گلایه کنید بگویید : نویسنده نیاز مالی دارد . بله می دانم من خودم نویسنده هستم و می دانم نمی شود با باد هوا زندگی کرد ، باید پول هم باشد، شمایی که از راه نوشتن پول در می آورید و نویسنده حرفه ای هستید ، نویسندگان بزرگ ادبیات از همین راه آثار بزرگ خلق کرده اند و بیشتر کارهای آنها سفارشی بوده و با یه جستجوی کوتاه در اینترنت می توانید نام تمام آنها را بدست آورید. برخی از آنها حتی زمان کمی برای نوشتن داشتند و آثار فاخری خلق کرده اند. شما بیایید همین سفارشی را که از ناشر دریافت می کنید هنرمندانه بنویسید .

علیرضا احمدی در ادامه صحبت هایش به منتقدین نیز گلایه کرد و گفت : مگر کار منتقد شناساندن آثار به مردم نیست، پس منتقدین ما کجا هستند ؟ من خودم رمانم را به چند نفر دادم بخوانند و نقد کنند ، ماه ها گذشت خبری نشد.همین جا بگویم نا امید شده ام . من از ادبیات ایران نا امیدم. آقای رضایی من شما را درک می کنم که خود شما بارها به من گفتید : شرایط ادبیات ایران بسیار وخیم است . من این شرایط را به چشم خود دیده ام و لمس کرده ام. نویسندگان نابغه ی زیادی در ایران هستند که آثارشان خاک می خورد. کسی هم نمی آید نه در جشنواره ها و نه در جمع های ادبی از آنها حمایت نمی کنند . حتی حوزه هنری هم بساط انجمن های ادبی را برچیده تا تیر خلاصی باشد بر پیکر بی جان ادبیات ما . من همین جا از آنها تشکر می کنم و به آنها خدا قوت می گویم. دستشان درد نکند.

علیرضا احمدی در آخر صحبتش افزود : به درد بی درمان مبتلا شده ایم ، نمی گویم ادبیات ایران چشم خورده ، چون ما دیگر بعد از حافظ و سعدی و مولانا چه کسانی را به ادبیات جهان معرفی کرده ایم ؟ یک مقدار به خود بیایم و اندیشه کنیم. در این مثلث ، نویسنده ، منتقد ، خواننده ؛ که اینها اضلاع آن هستند ، این مثلث است که ادبیات ایران را باید دوباره جان دهد. به این فکر کنیم که در کجای این مثلث هستیم به بهترین نحو کار خود را انجام دهیم. اگر نویسنده هستیم ، نویسنده متعهدی باشیم ، اگر منتقد هستیم ، منتقد صادقی باشیم و از مردم هم درخواست دارم ، فقط چند بار رمان هایی را که منتقدین معرفی می کنند را بخوانند و با نقدی که کرده اند مقایسه کنند.

بنده از مهدی رضایی که این وقت را در اختیار من قرار دادند تشکر می کنم . و در آینده نیز در باب ادبیات ایران گفتگوهای بسیاری خواهیم داشت.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692