• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • نقد و بررسی تئاتر «خشت خام» نویسنده و کارگردان«احسان فلاحت پیشه»، «حسین حلاجی¬زاده»

نقد و بررسی تئاتر «خشت خام» نویسنده و کارگردان«احسان فلاحت پیشه»، «حسین حلاجی¬زاده»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

خشت خام روایتگر تقابل‌های جهان امروز

تئاتر «خشت خام» به نویسندگی و کارگردانی احسان فلاحت‌پیشه از 8 دی‌ماه تا 14 بهمن‌ماه 1392 در «تالار مولوی» بر روی صحنه بود. در اجرای این اثر نمایشی مجید آقاکریمی، صادق ملکی، آرش فلاحت‌پیشه، امیر قنبری، سعید زارعی، آرینه سوکیاسیان و فریبا که‌نمویی بازی می‌کردند. صادق حسینی طراحی صدا و مازیار تهرانی طراحی پوستر و بروشور را برعهده داشت. همچنین علی‌اصغر هاشمی به‌عنوان عکاس و حمید خوش‌نویس به‌عنوان دستیار کارگردان با اجرای این اثر نمایشی همکاری می‌کردند. احسان فلاحت‌پیشه علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، طراحی این نمایش را بر عهده داشت.

«خشت خام» فارغ از پرداختن منقدانه به جنبه‌های محتوایی و ساختاری متن و نیز شیوه‌ی اجرایی آن تئاتری قابل‌تامل و ساختار شکنانه، هم در متن و هم در اجراست.

در این مقال «خشت خام» را از منظر متن و اجرا مورد کنکاش (و نه نقد) قرار می‌دهم و این کنکاش به این دلیل است که اساساً نمایشنامه‌ی خشت خام خود به‌مثابه‌ی کنکاش زندگی انسان‌های معاصر در جامعه‌ای وامانده و متأثر از رخدادهای پیرامونی خویش است. در خشت خام اساساً مهم نیست که داستان روایتگر چالشی درون‌متنی و یا فرامتنی باشد، بلکه آنچه اصولاً مطرح می‌شود (و مقبول می‌افتد) دغدغه‌های روزمره‌ی انسان‌های سرخورده امروز است که تحت تاثیر رخدادهای فرامرزی نیز به کنش انگیخته می‌شوند و این داستان آنجا پیرنگی تأمل برانگیز به‌خود می‌گیرد که بن‌مایه‌ی داستان در مورد خانواده‌ای ایرانی‌ست که در تهران سال‌های ابتدایی دهه‌ی هشتاد زندگی می‌کنند و خوددرگیر هنجارها و ناهنجاری‌های گونه‌گونی هستند که هم در قالب و هم در محتوا، در حیطه‌ی فضای خصوصی‌شان (خانه) رنگی دیگر و در تعاریف متداول اجتماع بیرون (جامعه) تعریفی متفاوت دارد.

بررسی متن/ محتوایی- ساختاری

داستانی‌که در نمایشنامه‌ی «خشت خام» روایت می‌شود، حکایت یک خانواده‌ی ایرانی ساکن تهران در سال‌های ابتدایی دهه‌ی هشتاد و مصادف با حمله‌ی نظامی امریکا به عراق و اشغال این کشور است. کاراکترهای نمایشنامه در فضای محدود خانه‌ی خویش، به این رخداد واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند و خودانگیخته در مورد اتفاق در حال رخداد به مباحثه می‌پردازند. بن‌مایه‌ی روایی نمایشنامه، پخته و دارای دیدگاهی جهان‌شمول است و این استحکام روایت در تلفیق با دیالوگ‌ها و منولوگ‌های ظریف و البته محکم، محتوایی اصیل و منحصر به‌فرد به نمایشنامه بخشیده است. مانیفست درام در میان انبوه منولوگ‌هایی نهفته است که پرسوناژهای نمایشنامه در جای‌جای متن بر زبان می‌رانند و گویی کلامی فرامتنی را نه در خدمت پیشبرد روایت که در راستای دخیل کردن مخاطب با رخدادهای درام شکل می‌دهند. متن «خشت خام» از این منظر که تلفیقی موفق از دیالوگ‌های کنش‌زا و منولوگ‌های (ظاهراً) منفعل است، در سبک نگارشی خود (رئالیته‌ای فرامتنی) یک ساختارشکنی متمایز و مؤلف است.

به‌لحاظ محتوایی نیز، آنچه نمایشنامه‌ی خشت خام روایت می‌کند، به‌دلیل اشراف به رخدادهای جهانی که بی‌تردید بر روی هم اثر گذارند یک رپورتاژ تاریخی‌ست که بخشی از تاریخ معاصر را روایت می‌کند و در نهایت این واقعیت را نهادینه می‌کند که جهان معاصر جهانی احاطه شده از رخدادهای متأثر از یکدیگر است، به‌گونه‌ای که آنچه در جایی از دنیا رخ می‌دهد، هرچند دارای بعد مسافت است لکن مستقیم یا غیر مستقیم بر افکار و نیز زندگی دیگرانی در جاهای مختلف جهان اثر می‌گذارد و همه را درگیر در آن حادثه می‌کند. این اندیشه در نهایت به‌شکلی اثر گذار از بطن متن بروز و ظهور می‌کند.

احسان فلاحت‌پیشه، جوانی با پختگی قابل‌تحسین در خلق اثری ماندگار در مورد متن خویش چنین روایتی دارد: «اصل و اساس این نمایش بر پایه موقعیت استوار است. یک خانواده ایرانی در تهران در یک عصر پاییزی شاهد حمله نیروهایی آمریکایی به عراق و سقوط صدام هستند. برای این خانواده همان عکس‌العمل‌ها و پرسش‌هایی به‌وجود می‌آید که هر ایرانی درگیر جنگی با آن روبرو بوده ضمن اینکه یکی از افراد این خانواده از بازماندگان جنگ تحمیلی است.»

در شکل ساختاری نیز روایت نمایشنامه متکی بر موقیعتی‌ست که ناغافل ایجاد شده است (هرچند فرسنگ‌ها دورتر) و ناخواسته خانواده‌ای ایرانی را در این‌سوی مرزها درگیر خود کرده است. اعضای این خانواده در کنار هم نشسته و هر کدام دغدغه‌های خود را در مورد این اتفاق مطرح می‌کنند و این ابراز عقاید پرده از لایه‌های زیرین شخصیتی هر کدام از کاراکترهای نمایشنامه بر می‌دارد. فلاحت‌پیشه در بخشی دیگر از صحبت‌های خود به این نکته اشاره می‌کند: «در این نمایش بیشتر از اینکه به داستان تکیه کنم به خود آدم‌ها و موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اند، پرداختم.»

در یک نگاه کلی، نمایشنامه‌ی «خشت خام» یک گام رو به جلو در شناخت جامعه‌ی دوران پسامدرن است. این نکته را به‌یاد داشته باشیم که فضای داستان مربوط به ده‌سال گذشته است، اما فضای سرد حاکم بر داستان و نیز روابط میان شخصیت‌های داستان، آنچنان است که تا به امروز (سال 92‌) بی‌تغییر مانده است و همین نکته خبر از فاجعه‌ای می‌دهد که در جامعه‌ی ایرانی به‌طور خزنده‌ای در حال تداوم است و آن سرخوردگی آدم‌هایی اسیر در چنته‌ی عصیان و ناچاری‌ست و گویی تنها راه نجات خویش را در بازخوانی رخدادهای جهانی می‌دانند و از خویش غافلند و نه غافل که از حل آن عاجزند.

بررسی اجرا/ ساختاری

نمایشنامه‌ی «خشت خام» درامی در قالب رئالیسم (اغراق شده) است که به‌شیوه‌ی اجرایی «اِپیک» پیوند خورده است و حالتی از تعلیق و فاصله‌گذاری را در اجرا موجب شده و این معلق بودن در پیوند با فضای سرد حاکم بر متن نوعی همگنی میان محتوا و اجرا به‌وجود آورده است. میزان سن‌ها نه چنان است که سردرگمی در مخاطب ایجاد کند و نه به‌سویی می‌رود که التهاب موقعیت در تقابل با حالت انفعال کاراکترها را مخدوش نماید. به‌عبارت ساده‌تر، حرکت کاراکترها، اکشن‌ها و ری‌اکشن‌ها به‌گونه‌ایست که در ضمن به نمایش گذاشتن موقعیتی پرکنش و فعال، پرده از تنهایی‌ها و انفعال درونی شخصیت‌ها نیز بر می‌کشد.

طراحی صحنه نیز به‌گونه‌ای خاص در خدمت محتوای متن است. طراحی‌ای ساده و در این حال کارآمد. نمایی همزمان از فضای داخلی و خارجی یک ساختمان خشتی که تضاد و تقابل متن را به‌وضوح نمایان می‌کند و گویی در نهان این موضوع را مطرح می‌کند که حوادث بیرونی این خانه (در نمادی از جهان بیرونی) می‌تواند به‌وضوح به رخدادهایی داخلی (شخصی یا اجتماعی) در فضایی و جغرافیایی دیگر و حتی متفاوت بینجامد.

موضوع دیگری که در اجرای این تئاتر (شاید لاجرم) به یک مزیت و البته در خدمت نمایشنامه درآمده است استفاده از لامپ‌های معمولی در نورپردازی تئاتر است. این سبک نورپردازی (احتراز از استفاده از امکانات سالن اجرا) در نهایت تئاتر را در هاله‌ای از سادگی و بی‌تکلفی در می‌پیچد که در عین سادگی حرف‌هایی بزرگ (و نه شعارهای توخالی) بر زبان می‌آورد. فلاحت‌پیشه البته در این‌مورد حرف‌های شنیدنی‌ای دارد: «...تالار مولوی به‌علت تعمیرات مشکل سیستم نورپردازی داشت. پس ما تلاش کردیم از محدودیت‌ها به‌عنوان امکانی برای اجرا استفاده کنیم و در نبود سیستم نوری سالن، با استفاده از لامپ مهتابی نمایش را به صحنه ببریم.»

به هر روی نمایش «خشت خام» بعد از قریب به یک‌ماه به اجرای خود خاتمه داد. آنچه غیر از اجرای زیبای بازیگران این کار و نیز متن مستحکم و ساختارمند آن، حائز اهمیتی دو چندان است، ایده‌ی گروهی جوان است که تلاش نمود با اجرای این کار در تالار (اینک مخروبه) مولوی، هویت بر باد رفته‌ی این سالن را به آن بازگرداند. فلاحت‌پیشه این تلاش را چنین مطرح می‌کند: «... تئاتر خشت خام فراخوان برای دیدن یک تئاتر نیست بلکه تلاشی‌ست برای زنده کردن تالاری که به‌هر دلیلی به یک ویرانه تبدیل شده و تعطیل شده و ما در واقع تلاش کردیم این سالن زنده و احیاء شود.»

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692