شب « لئوناردو داوینچی» صد و چهل و یکمین شب از شبهای مجله بخارا بود

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شب « لئوناردو داوینچی»، صد و چهل و یکمینف شب از شبهای  مجله بخارا بود

 

شب « لئوناردو داوینچی» صد و چهل و یکمین شب از شبهای مجله بخارا بود که غروب پنجشنبه 30 آبان 1392 با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری ملت و مدرسه ایتالیایی‎ها در تهران ( پیترو دلاواله) در محل این مدرسه برگزار شد.

در آغاز این نشست علی دهباشی با خیرمقدم به لوکا جانسانتی ، سفیر ایتالیا در تهران ، پروفسور گالی، مدیر موزه علم و فن‎آوری در رُم و پروفسور چرتی و جمع حاضر به خصوص دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا ، دربارۀ لئوناردو داوینچی چنین گفت:

«از لئوناردو داوینچی، دانشمند و هنرمند ایتالیایی دوره رنسانس ، به عنوان یکی از بزرگ‎ترین نوابغی یاد می‎کنند که جهان به خود دیده است. او که در 15 آوریل 1452 در یکی از روستاهای توسکانی چشم به جهان گشود در نقاشی، ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، مجسمه‎سازی و هندسه سرآمد بود. گرچه امروز داوینچی را بیشتر به عنوان نقاش تابلوی « مونالیزا» و « شام آخر» می‎شناسند اما از او طرحهای مبتکرانه‌ای برای ساخت ماشین‌های پرنده و ادوات زرهی به جا مانده است و شاید بتوان او را اولین طراح هواپیما نامید.

از دوران کودکی لئوناردو اطلاعات زیادی نداریم . می‎دانیم که او ۵ سال اول زندگی خود را با مادرش که دهقان‎زاده بود گذراند و سپس در ۱۴۵۷ نزد خانواده پدرش رفت که از ثروتمندان آن روزگار بودند و با پدربزرگ، مادربزگ و عمویش زندگی کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه دهکدۀ محل سکونتش گذراند. با اینکه در مدرسه چندان موفق نبود، ولی شور و شوق فراوانی نسبت به طبیعت نشان می‌داد . در این دوران داوینچی هندسه و ریاضیات را نیز آموخت. و سپس او را به شاگردی به هنرکده‌ای در فلورانس فرستادند تا آموزش ببیند.

لئوناردوی جوان در این هنرکده بسیار آموخت و بدون شک در همین جا بود که با ریخته‌گری و کارهای فلزی آشنا شد و آن قدر در پیکرتراشی پیش رفت که در هفده سالگی به استادی ماهر بدل شد

لئوناردو پس از طی این دوران آموزشی به شهر میلان رفت و در سال ۱۴۷۲ به عضویت گروه قدیس لوقا درآمد. مرکز این گروه یا اتحادیه، که عمدتاً از داروفروشان، پزشکان، و هنرمندان تشکیل شده بود، در بیمارستان سانتا ماریانوئووا بود. احتمالاً لئوناردو در آنجا فرصتی برای آموختن کالبدشکافی به دست آورد.

لئوناردو سالهای پایانی عمر خود را در واتیکان گذراند و سرانجام در 1519 چشم از جهان فروبست و آثاری بی‎مانند از خود به یادگار گذاشت.»

پس از آن علی دهباشی از دکتر کارلو چرتی به عنوان نخستین سخنران این مراسم دعوت کرد و دکتر چرتی به زبان‎های فارسی و ایتالیایی از برپایی شب لئوناردو سخن گفت:

« می‎خواستم قبل از هر چیز از شما تشکر کنم که تشریف آوردید به این جلسه و بگویم که یک شب دیگر را با همکاری آقای علی دهباشی انجام می‎دهیم. برای من این همکاری خیلی مهم است، همکاری بین سفارت، مدرسه و ماهنامه بخارا . و فکر می‎کنم که مجله بخارا و آقای دهباشی یکی از مهم‎ترین جاهای فرهنگ در ایران هستند و روشنفکران ایران در این سال‎ها، از انقلاب اسلامی به بعد می‎توانستند هر سال در ماهنامه کِلک و بعد بخارا جایی پیدا کنند که صدای خودشان، نوشته‎های خودشان را انتشار بدهند. »

پس از دکتر چرتی، لوکا جانسانتی به حاضران خیرمقدم گفت و چنین ادامه داد ( داود عباسی گفته‎های سفیر ایتالیا را به فارسی برگرداند) :

« من هم می‎پیوندم به تشکر از جناب دهباشی برای موفقیت‎هایی که داشتند برای برگزاری چنین مراسمی. مناسبت امشب به یمن ورود پروفسور گالی، مدیر موزۀ علوم و فن‎آوری میلان به ایران برگزار می‎شود. آقای گالی توسط موزه علوم و فن‎آوری ایران به تهران دعوت شده است. ایشان طی اقامتش در ایران سخنرانی‎های آموزشی داشته‎اند و همایش‎هایی برگزار کرده‎اند، در یک برنامه بسیار فشرده که این روزها در تهران برگزار شده است و در اصفهان ادامه خواهد داشت.

دیدار پروفسور گالی زمینه‎ای شد برای یادداشت تفاهمی که امروز میان موزۀ ایشان و موزۀ علم و فن‎آوری ایران در سفارت ایتالیا به امضا رسید. لذا ما امیدواریم که این دیدار آغاز همکاری‎های دو جانبه‎ای باشد و این همکاری‎ها می‎توانند با پروژه‎های جدیدی تداوم پیدا کنند، از جمله همکاری در زمینۀ مشارکت در نمایشگاه بین‎المللی اکسپو 2015 که در شهر میلان برگزار خواهد شد. من می‎خواهم از جانب خودم تأکید کنم بر خوشحالی‎ام از حضور پروفسور گالی در اینجا و از ایشان قدردانی به عمل بیاورم . دیدار ایشان از ایران گام مهمی برای تقویت همکاری‎های بین دو کشور در زمینه‎های علمی و فن‎آوری است. و این دیدار در لحظه‎ای رخ می‎دهد که روابط دوجانبۀ میان رُم و تهران در مرحلۀ نوین توسعه قرار دارد. باز هم از حضور شما تشکر می‎کنم و از آقای علی دهباشی و از پروفسور گالی دعوت می‎کنم تا برای ما صحبت کنند.»

 

و فيورنزوگالي با قدرداني از توانمندي ها و آشنايي با لوكا جانسانتي سفير ايتاليا و تشكر ويژه از وجود اين سفير محترم به عنوان شاهد ويژه امضاي مهم تفاهمنامه بين موزه ميلان و موزه علوم و فن آوري محلي در تهران و توجه ايشان به دنياي فرهنگ سخنانش را اين گونه آغاز كرد: ( داود عباسی سخنان پروفسور گالی را به فارسی برگرداند)

« من شخصاً به همكاران موزه ايراني پيشنهاد حضور و همكاري در دوران برگزاري نمايشگاه اكسپو در ميلان را دادم كه البته ايران حاضر خواهد بود چراكه ايران مستقلا يك غرفه در اين نمايشگاه نيز خواهد داشت و ابراز اميدواري مي كنم ، به قول ايرانيها ان شاء الله .»

در ادامه پروفسور گالی دو تصوير را به نمايش گذاشت : يكي تابلوي " بهار بوتچلي" كه مبين آرزوي زيبايي و ديگري "باكرۀ صخرهها" که از زيباترين تابلو هاي داوينچي است و در موزه لوور نگهداري ميشود و نسخه ي دومي هم از اين تابلو توسط شاگردان داوينچي و با هدايت خود او كشيده شده، سپس از دو جوان حاضر در میان تماشاگران کمک گرفت تا دو تابلو را با هم مقايسه كنند و بگویند.

دو جوان منتخب از حضار، نظرات خود را كه درست هم بود اينگونه بيان داشتند: در تابلوي بوتچلي حواشي تابلو بخشهاي تيره و سياهي وجود دارد در صورتيكه داوينچي با هنر خويش جزييات را در هماهنگي با طبيعت موجود در زمينه تابلو به تصوير مي كشد.اين تفاوت مهم ميان دو هنرمندی است كه هم عصر هم بودهاند و يكي از دلايل انقلابي تفاوت و تمايز داوينچي نيز محسوب ميشود. داوينچي نه اولين هنرمند يلكه اولين هنرمند بزرگي است كه وجود طبيعت را به مفهوم معاصر در اثر خود ميآورد او با استفاده از تكنيك سایه روشن ، شخصيت و افراد حاضر در تابلو را با طبيعت پيرامون هماهنگ جلوه ميدهد و در تمام آثار وحتي طراحيهايش كه در موزه ميلان به مدلهايي تبديل شدهاند(اين موزه بالغ بر140 مدل بيشترين مدلهاي داوينچي درجهان را داراست) نشانگر توجه و احترام او به طبيعت است كه در آن دوران بيسابقه بوده و تفكر است امروزي و معاصر. درصورتي كه در تابلوي بوتچلي حول افراد و شخصيتهاي اثر خطوط تيرهاي است كه از پس زمينه طبيعت تابلو جدايشان ميكند و اين امر مربوط به تفكر آن دوره مبني برجلوه سلطه انسان بر طبيعت و جدا كنندۀ انسان از طبيعت است . بنابر اين پس از 5-6 قرن داوينچي همچنان زنده است چرا كه اين نياز پيوند با طبيعت اكنون نيز در ما زنده است.

لئوناردو داوينچي در شهر كوچكي نزديكي فلورانس در1452 به دنيا آمد.او 8 سال در آن دهكدۀ كوچك در طبيعت زندگي ميكند و پس از 8 سالگي به فلورانس ميرود .از آنجا كه دريافت شديدترين تصاوير ذهني انسان كه در سه سال اول زندگي است و امروزه از آن يه "اينگنتين " ياد ميكنيم همانا نشانگر عشق داوينچي به طبيعت در كنار ذهن كنجكاو مخترع وي ميباشد. پدر او به زودي متوجه ميشود كه پسرش به كار وي علاقهاي ندارد، از این رو او را در سن 12-13 سالگي نزد يكي از نقاشان بنام آنروز (آندره وروكيو) در فلورانس ميسپارد، در ايام توسعه رنسانس ايتاليايي كه تجربه در كارگاه اين استاد تاثير عميقي در زندگي او به جا گذاشت. در آن دوره نقاشان نه تنها هنرمند بودند بلكه مسئول توليد صنايع دستي به حساب مي آمدند. و با ساخت و سازی که در كارگاه است، داوينچي فرصت پيدا ميكند علاوه بر نقاشي در 19 سالگي اولين سفارشهاي مهم خود را دريافت كند و فرصت مييابد تا با دستان خود و به صورت عملي كار كند كه در شكل گيري تواناييهاي او تأثير به سزايي داشته كه او خود بعدها خودش را فردي بدون تحصيلات دانشگاهي بحساب ميآورد .چرا كه شكلگيري اوليۀ او نه به عنوان مرد علم و يا متفكر ،بلكه به صورت فردي كه تنها در يك كارگاه كار ميكرده به انجام می‎رسد.

او در سن 21-22 سالگي به چنان شخصيت هنري دست مييابد كه استاد او وروكيو دست از كار نقاشي ميكشد و تصميم به انجام حرفهاي ديگر ميگيرد. البته اين مطلب شايد استناد دقيق تاريخي نداشته باشد و تنها يك افسانه باشد اما اين افسانه در همان زمان پديد آمده و نمايانگر شخصيت افسانه‎ای اين هنرمند است.

در همين سنين فعاليتهاي شهرسازي او آغاز ميشود و طرح ها و كدهاي او تماماً موجود است كه اسناد آن در همين موزه داوينچي در ميلان نگهداري ميشود و كارهاي او در كليساي مركزي فلورانس نيز از ديگر فعاليتهای مهم در زندگي اوست. البته به غلط تصور ميشود كه داوینچی سرچشمه بسياري از اختراعات امروز است ! در صورتي كه تمام كدها و طرحهاي داوينچي كه امروزه در دسترس ماست حاصل كار صرفا شخص داوينچي نبوده و خيلي از يادداشتهاي او نشان ميدهد كه بسياري از آن اشيا در همان زمان هم وجود داشته و براي داوينچي منشأ و مبدا تأمل بوده است .»

پروفسور گالی در ادامه گفت،« اگرچه ما در موزه داراي كلكسيونهاي هنري هستيم اما اين موزه اساساً موزه علم و فنآوري محسوب ميشود . بنابراين اختراعات و اكتشافات داوينچي براي موزه بسيار مهم است.

اختراع و ساخت دستگاههايي براي راحتتر كردن زندگي بشر وجه پيوند داوينچي با انسان معاصر است .او تا 30 سالگي در فلورانس ميماند و بعد از آن بنا به پيشنهاد وروكيو به ميلان نقل مكان ميكند. در آن زمان دوران جنگ در ميلان بوده كه داوينچي براي داشتن كار و دريافت مستمري ، طي نامهاي خودش را نه به عنوان هنرمند بلكه به عنوان متخصص ساخت قلعههاي نظامي به دوك ميلان معرفي ميكند .او كار خودش را در اين زمينه آغاز ميكند، ضمن اينكه به برگزاري مراسم و جشن‎هايي هم ميپردازد چرا كه از لحاظ فرهنگي توانمندي برپايي چنين مراسمي را نيز دارا بوده است. البته در آن دوره ميلان از لحاظ مالي و فرهنگي شهري بسيار غني محسوب ميشده و داوينچي به مطالعه درباره شهر و بناهاي ميلان نيز ميپردازد.

شايد ذكر اين مطلب به صورت اعداد و ارقام صحيح نباشد اما بايد اشاره داشت كه ما داوينچي را 90% به عنوان يك هنرمند بحساب مي آوريم و 10% مابقي را به عنوان مخترع و مهندس.او نخبگي خود را از طراحيهايش در بخش فنی به ظهور ميرساند و لذا به اين دليل ما او را يك مهندس به حساب ميآوريم. مطالعات شديد و دقيق او درباره شهرسازي براي آرزوي ساخت شهري جديد حول محوريت شخصيت دوك فورسا يا مطالعات كليساي مركزي ميلان و يا بناهاي ديگر در اين شهر مبين استعداد و نخبگي هنري خاص داوينچي و علاقه او براي درك بيشتر دنياي پيرامونش است. اختراعات و اكتشافات داوينچي ماحصل مطالعات شخصي او از جهان اطرافش است .

در قرن 19 و 20 فعاليتي مبني بر تهيۀ نسخههاي مجدد با روش علمي صحيح از طراحيهاي داوينچي آغاز شد كه باعث شد تا نسخههاي ملموس و قابل دسترسي در اختيار محققان قرار داده بشود تا روي آنها كار كنند. در 1929 در موزه تاريخ علم فلورانس اولين تلاشها براي ساخت مدلهايي از روي طرحها و نقشههاي داوينچي در جريان بود كه در آن سالها ايتاليا از حيث هوانوردي در دوران طلايي خودش بسر مي برد و 8 مدل اول ماشين كه از روي طرح‏هاي داوينچي ساخته شد مربوط به بخش هوانوردي بود.

لئوناردو از طريق مشاهدۀ موشكافانل دنياي اطرافش به يك سري حدسيات فوقالعاده دسترسي يافت ، از جمله در مورد هوانوردي كه امروزه شاید برای پيش پا افتاده به نظر برسند اما بايد خاطر نشان كرد كه براي زمان داوينچي اصلاً مسئلۀ سادهاي نبوده است .از جمله الهامات و حدسيات مهم و متعدد او چگونگي پرواز پرنده در ماشين پرنده و به ويژه مبحث پرۀ هوايي است كه او متوجه اين مطلب بوده است كه از آنجا كه هوا جسم ، ماده وچگال هست بنابراين ميتوان به وسيلۀ پره در آن نفوذ كرد و با چرخش پره نيرو پديد آورد و اين پره مبحثي است كه داوينچي پايهگذاري ميكند و در كد آتلانتيك او ذكر شده است.

با این مطالعات به اين نتيجه ميرسيم كه گويا داوينچي از مشاهدات و حدسيات خود تصويربرداري ويژهاي ميكرده و در پي مطالعات عميق خود تا آنجا پيش ميرفته كه به كاملترين ماشين ميرسيده كه اين ماشين همان بدن انسان است. لذا به مطالعات آناتومي او و شناخت زيستي او از بدن انساني ميرسيم كه مسئله سادهاي به خصوص در آن دوره نبوده چنان كه او علي رغم مخالفت مقامات مذهبي زمانش همواره در جستجوي بدن اجساد براي پيشبرد مطالعات خود بوده است.

لئوناردو يك نوع تمايل شگرف همه جانبه در خصوص كشف و شناخت تمام زمينهها و واقعيت‎هایِ دنياي اطرافش داشت.»

پروفسور گالی سپس با نمايش عكسهايي به علاقۀ داوينچي به شناخت بدن حيوانات اشاره کرد و افزود؛

« لئوناردو داوينچي زندگياش را در خدمت اين خواست شديد و علاقه عظيم به تحقيقات و مطالعه در زمينههاي گوناگون اختصاص داد. اينها همان ويژگيهايي هستند كه هنرمند را با دانشمند پيوند ميدهند ، اين جستجوي دائمي براي يافتن پاسخ به سوالات ، مشاهدات مو شكافانه، كنجكاوي، ويژگيهايی است كه در تمام ما انسانها ميتواند وجود داشته باشد اما، وجود اين ويژگيها در اين سطح كه منجر به توليد اختراعات و يا آثار هنري می‎شود كه هر بينندهاي را اين گونه به وجد مي آورد ، فقط در شخصيت فردي چون لئوناردو داوينچي تحقق مي يابد!

پروفسور گالی در خاتمه خاطر نشان كرد كه« طي جلسه‎ای که چند شب پيش با سفير محترم ايتاليا در ايران و همچنين سفير واتيكان داشت ، سفير واتيكان به عنوان يك شخصيت مذهبي اظهار داشت كه ما انسانهایی مذهبي هستيم اما انسانهايي هستند كه بيشتر از عقلشان استفاده ميكنند و ميتوان گفت اشخاصي نظير داوينچي در آن منتها عليه نوع بشر قرار دارند، به دليل رسيدن به چنين رشدي در طول زندگي.

در حدود سال 1499 به دليل حملۀ فرانسويها به ميلان كه اين شهر را اشغال ميكنند، لئوناردو از طريق ديگر شهرها به شهر ونيز ميگريزد. پس از آن دژهاي نظامي متعددي در روم و رابرنا ميسازد تا از این راه امرار معاش كند و در آن زمان براي چنين كارهاي از وي بسيار تقاضا ميشده است و او مجددا در 1506 به ميلان بازمي گردد و كارهايش را ادامه ميدهد و با پادشاه وقت فرانسه فرانسوا ي اول آشنا ميشود و در سه سال آخر عمرش در قلعه كلو در درۀ رود لوير در فرانسه كارهايش را به انجام می‎رساند و مشاور شاه فرانسه ميشود ، درسمت يك هنرمند و مهندس، با شهرتی جهانی كه قادر به انجام هر كاري است كه بخواهد و در نهايت در 151 در آغوش پادشاه فرانسه در همان قلعۀ كلو چشم از جهان فرو مي‏‎بندد. حدود 250 سال پيش يكي از خانوادههاي فرانسوي اين قلعه را خريداري كرد و در صورتی که زمانی گذارتان به این منطقه افتاد حتماً از اين قلعه بازديد كنيد.

طبيعتاً لئوناردو زندگي خارقالعادهای داشته كه نميشود در اين فرصت كوتاه به تمام نكات زندگي او پرداخت لذا اينها تنها يك سري كدهايي بود براي دركی اجمالي از شخصيت داوينچي.و يك فيلم 5 ساعته از زندگي لئوناردو وجود دارد که من آن را به مدرسه ايتالياييها در تهران می‎دهم تا شاید زمانی فرصت کنند و آن را به نمایش درآورند. »

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692