يادداشتي بر شش داستان ازمجموعه داستان ((ابر صورتي

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

عليرضا محمودي ايرانمهرازآن دسته نويسندگاني است كه اگراثري ازاو را قبلا مطالعه كرده باشيد براي خواندن آثار بعدي او ترديدي به خود راه نمي دهيد. اين به تنهايي موفقيت بزرگي است كه هرنويسنده اي بدان دست نمي يابد. اولين مجموعه داستان محمودي، مجموعه ((بريم خوشگذروني)) اثري موفق ازديدگاه منتقدان و مخاطبان بودكه براي تجديد چاپ با نامهرباني هاي فراوان مواجه شد. خوشبختانه پس ازناكامي درتجديدچاپ ((بريم خوشگذروني )) با مجموعه جديد او به نام ((ابرصورتي )) مواجه شديم. مجموعه اي كه نامش براي خيلي ازدوستداران ادبيات داستاني نامي آشنا و خاطره انگيزاست. اولين داستان اين مجموعه كه همان ابرصورتي باشد جاي هيچ شك وشبهه اي نمي گذارد كه اين داستان يك اثردلچسب و روان و خوش تكنيك و پرمايه است كه نگاه بسياري ازمخاطبان را قبل ازچاپ كاغذي اش به خود معطوف كرد. هرچند كه اين داستان راشايد درسايت هاي مختلف خوانده باشيد اما باديدن چاپ كاغذي اش مسلما ازديد خود مخفي نخواهيد كرد و باري ديگرآن را خواهيد خواند. اما يك سوال اينكه چرا خود داستان ابرصورتي توانست اين همه نگاه را به خود معطوف كند؟ ابرصورتي جداي ازتوانايي هايي كه يك نويسنده دراثرش خرج مي كند داراي جسارتي مثال زدني است كه هرنويسنده اي به خود اجازه نمي دهد چنين جسورانه به تقدسات ملي نزديك شود و آن ها را به چالش بكشاند. همين جسارت است كه نام داستان ابرصورتي را برسر زبان ها مي اندازد و همين جسارت به علاوه توانايي هاي نويسنده است كه جايزه بهرام صادقي را ازدست رقيبان مي ربايد. داستان ها و رمان هاي زيادي جوايز متعددي را از آن خود مي كننداما همه آنها با مخاطبان زيادي روبه رو نمي شود. هراثرعلاوه برجوايزي كه مي برد بايد به دل مخاطبين هم بنشيند كه خوشبختانه داستان ابرصورتي يكي ازاين آثار است.درداستان ابرصورتي ما ازهمان ابتدا كه راوي سربازبا به تصويركشيدن زيبا ازابرصورتي و يك راهپيمايي نظامي همه چيزرا بي مهابا روايت مي كند با او همراه مي شويم. زيبايي روايت اين شخصيت اين است كه هرچيزكه مي بيند را روايت مي كند بدون جهت گيري. جسارت محمودي ايرانمهردرابرصورتي كاملا نمايانگرآن است كه او يك نويسنده واقعي است و مثل بسياري ازميزرا بنويس‌هاي داستان هاي جنگي سعي درخودنمايي و به دست آوردن دل ديگران براي هموارتركردن راه خود نيست چه بسا كه اين داستان براي چاپ شدن هم ازدست‌اندازهاي بسيارسختي عبوركرد.

اولين داستان و سه داستان آخر اين مجموعه درباره سربازاني است كه هركدام با روايتي متفاوت ازدغدغه‌ها و حادثه‌ها روايت مي‌كنند. سه داستان آخر اين مجموعه هم به نوعي دغدغه‌هاي دوران سربازي را با چالش ها وجريانات مختلفي روايت مي كند.داستان ((گربه هاي نيمه شب)) ازيك ديالوگ ساده ((من ازگربه ها نمي ترسم))شروع مي شود وسوال ها و جواب هايي كه شايد درنگاه اوليه مسخره و بي هدف به نظر برسند اما اين ديالوگ ها و پرسش و پاسخ هاي به ظاهر بي هدف و بي معني خود يكي از داشته هاي اين داستان است كه سربازان و بي هدفي و گنگي آن ها را به نوعي به تصويرمي كشد. داستان سنجاقك هم تقريبا همين روال را البته با دغدغه هاي مهمتريك سرباز روايت مي كند. سربازي كه خود بايد نگهبان سربازي ديگر باشد كه هميشه ازخدمت فرار مي كند. اين دغدغه ها و فشارهاي رواني سرباز شايد چندان كه بايد به دل هرمخاطبي ننشيند اما كسي كه دوران خدمت سربازي و آن دغدغه ها را سپري كرده باشد با داستان احساس نزديكي مي كند و لذت مي برد. داستان خواب فينگلوس هم به نوعي همان روايت سربازي است اما به نوعي نمادين. سه داستان انتهايي مجموعه شايد به نظرضعيف بيايد ودليلش اين است كه شايد سه داستان انتهايي و حتي داستان هاي ديگر به شدت تحت تاثير زيبايي داستان ابرصورتي هستند .

 

يك جلد چنين گفت زرتشت با يك شمشيرسامورايي

 اين داستان روايت پرپيچ و خم انسان هاي سرگشته است. دراين داستان دو شخصيت اصلي كه يكي راوي است و ديگري علي است كه دوست راوي است هردو به نوعي انسان هاي سرگشته اي هستند كه اين سرگشتگي دررفتار و گفتار و تناقضات فكري هر دو شخصيت كاملا مشخص است. راوي اولين بارعلي را درانجمن دانشجويي حاميان كوروش مي بيند انجمني كه هيچ وقت به راه خودش ادامه نمي دهد و بعد ازاينكه اين انجمن شكل نمي گيرد بازهم علي را درقسمت هاي ديگر داستان اين گونه مي يابيم كه راهي ديگر را مي خواهد ادامه دهد يك بار تاريخ يك بار فلسفه و علاقه مند شدن و شاخه به شاخه شدن اين شخصيت كه ازنظرروانشناسي مختص افرادي است كه سعي براين دارند تا با كوبيدن برسنگي – حالا چه سنگي فرق نمي كند- خودنمايي كنند. درطرف ديگر خود راوي كه اين جريان را تعريف مي كند درروايتش كاملا مشخص است كه اوهم به نوعي در سرگشتگي به سر مي برد. درباره هر مكان و زماني كه صحبت مي كند نام يك دختر را به زبان مي آورد دراين جمله اين سرگشتگي و عدم اعتماد به نفس اخلاقي كاملا مشخص است كه مي گويد )) قبل از اون با تي شرت نارنجيم كه سيما برام هديه خريده بود روي تختم درازكشيده بودم و داشتم تلفني با مريم درباره زشتي و زيبايي اندام مدل هاي فشن لبناني بحث مي كردم (( درواقع نزديك شدن اين دوشخصيت به هم نيزبرخواسته از اين عقده رواني و نيافتن آن ايده آل خودشان است كه دريك نقطه تلاقي همديگر را پيدا مي كنند و علي براي ازدست ندادن او سعي مي كند كه هربار براي او هديه اي بياورد و اوهم هرچند كه چندان تمايلي به رابطه با علي ندارد و بعد نيزخودش به آن اعتراف مي كند به خاطر هديه هايي كه خودش باج گرفتن مي نامد سعي مي كند ارتباطش را حفظ كند.

درادامه با وارد شدن شمشير سامورايي و رفتارهايي كه اززن علي درهنگام بالا و پايين رفتن ازكوچه روايت مي شود هراسي درداستان موج مي زند و مخاطب را با خود همراه مي كند. دراين داستان تشبيهات بسيار زيبايي وجود دارد كه مشخصا ازخود نويسنده است و زيبايي خاصي به اثر مي دهد مثل((چيزي توي دلم مث يه شيرووني برف پوش توي بهار،آب مي شد و فرو مي ريخت)). البته ازاين نمونه تشبيهات زيبا در اين داستان كوتاه به وفوريافت مي شود.

 

داستان بستني شكلاتي

 

دراين داستان هم ما به نوعي با يك رفتار روانشناختي روبه رو هستيم پدري دم مرگ كه ديگربراي بهبود وضعش اميدي نيست و پسرش سعي مي كند براي اين كه اين روزهاي آخر زندگي پدرش را بهتركند دختري را وارد زندگي پدرش بكند تا به نوعي فكر پدرازمريضي دورشود و بتواند خودش را با چيزهاي ديگري مشغول كند اما اين طرح به اين سادگي پيش نمي رود و اين ارتباط موجب بروز عشقي دردل پدرميشود درحدي كه او را رو به بهبودي هم مي برد و درمقابل سونيا دخترانتخاب شده براي بهبود وضع پدربه نوعي با سو استفاده ازوضعيت موجود موجب نگراني مي شود و سعي دركنار گذاشتن او و قطع رابطه با پدررادارند كه بعد اين قطع رابطه شاهد دگرگوني وضع پدرو بد خيم شدن اوضاع و احوال او مي شويم. درواقع اين داستان روايت روانشناختي عشق ازنوع دلخواه نويسنده است و دوست دارد داستانش را آنطوركه مي خواهد پيش ببرد. فيلم ها و داستان هاي ديگري نيز با اين مضمون ساخته و نوشته شده است اما روايت و پيچ و تاب اين داستان مخصوص خود اين داستان است و هيچ شباهتي مگر درهمان مضمون با ديگر آثار خلق شده ندارد.

 

مهدي رضايي

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692