نويسنده«دکتر ان.اس.آر آینگار(N.S.R Ayengar)»، مترجم «شادي شريفيان»
رمان «قصر سفید» اورهان پاموک واکنشهای متفاوتی را از ابراز تنفر تا ستایش بیاندازه برانگیخت. از نظر برخی این رمان خستهکننده و بهشدت کسلکننده بوده است، در حالیکه از طرف برخی دیگر مورد تشویق قرار گرفته و نویسندهی آن را هم پایهی کالوینو، بورخس، اکو، و مارکز دانستهاند. انتقاد یا تحسین به این صورت فقط محبوبیت درونی و بشردوستانهی رمان را از بین میبرد. برخلاف چنین انتقادی، عظمت ادبی پاموک هنوز بی چون و چرا باقی مانده است – جایزهی نوبل ادبی سال 2006 این مسئله را اثبات کرد- بزرگترین نمود این واکنش، براساس پیشفرض، نه تنها بهوسیلهی نوشتههایش ایجاد شد، بلکه به این خاطر بود که او ترکی بود که در آتشبار یک نزاع سیاسی هوشمندانه بین اروپا و ترکیه گیر کرده بود.
گفتههای پاموک به یک مجلهی سوئیسی در مورد کشتار دستهجمعی ارمنیها در 1915 (وقتی یکمیلیون ارمنی در ترکیه به قتل رسیدند) و کشتار دستهجمعی اخیر کردها در شهرشان (که سی و سههزار کرد به قتل رسیدند)، که ترکیه هیچ ابراز ندامتی از بابت آن نکرد، هم از طرف اردوی محافظهکار مذهبی ترکیه و هم بنیادهای سکولار با اعتراضات شدید و پر حرارتی روبرو شد. پاموک در سال 2005 در یک دادگاه جنایی تحت قانون ستیزگرایانه 301 برای توهین به کشورش و «توهین به ترک بودن» محاکمه شد.
گرچه این موضوع بالاخره از طرف دولت ترکیه رها شد تا نشان بدهند آنها به آزادی بیان افراد در یک دموکراسی سکولار احترام میگذارند، با اینحال برای او یک چهرهی مجادله برانگیز ساخت. اروپا با علاقهای حیرتانگیز شاهد این پیشرفتها در ترکیه بود. در واقع، اتفاقاتی که در آلمان و فرانسه بین محاکمهی پاموک و دریافت جایزهی نوبل او رخ داد چشمانداز جالبی به تساوی ناآرام سیاسی بین اروپا و ترکیه بخشید. کمی بعد از محاکمهی پاموک در 2005، او برندهی جایزهی صلح نمایشگاه کتاب آلمان شد. حدود یکماه بعد، در ماه نوامبر، او بهخاطر صراحتش در رمان سیاسی «برف» برندهی جایزهی خارجی Medicis در فرانسه شد. سپس در سپتامبر 2006، فرانسه مجدداً به او جایزهی خارجی مدیترانه را اعطا کرد. در این میان، آکادمی نوبل سوئیس در استکهلم اعلام کرد پاموک برندهی جایزه شده است و در اروپا شور و شوق فراوانی ایجاد شد. پیشرو های اروپائی او را مورد تحسین قرار دادند.
رئیسجمهور فرانسه ژاکشیراک نقطهنظرهای او در جامعه را بسیار «هوشمندانه، قوی و آزادانه» خواند. Olli Rehn، کمیسیونر توسعه اتحادیه اروپا این سخن را با خوشحالی برای کسانی اعلام کرد که میخواهند صبحت کنند، جستجو کنند و به حقیقت دست پیدا کنند. او صحبتش را به این صورت ادامه داد که هنرمندان «به آزادیبیان برای ابراز احساساتشان همانقدر نیاز دارند که زندگی به آب و هوا. اورهان بهتر از هرکس دیگری میداند این آزادی چقدر گرانبها و حساس است.»
بهنظر میرسد این جمله خیلی سنگین و پر از ابهامات ضمنی سیاسی باشد.Rehn که پاموک را با نام کوچک «اورهان» خطاب قرار میداد، به احساس راحتیای اشاره میکند که اروپائیها در برابر پاموک از خود نشان دادهاند و موقعیتیابی استراتژیک دو کلمهی «گرانقدر» و «حساس» در این جمله اشارهی غیرمستقیمی دارد به اساس دموکراسی پرمخاطرهی ترک.
یکبار یکنفر گفت سکولاریسم و آزادی شاید فقط در سایهی حکومت اسلامی ممکن باشد. اگر این مفهوم را از نقطهنظر ترکی کمی بیشتر باز کنید، میتواند به این معنی باشد که پاموک با اروپائیها در یک جبهه است و فقط بهطور ظاهری در خدمت کشورش است – مظنونی که توسط پروفسور هوراس انگدال، مسئول دائم آکادمی سوئد، در متن رمان قصر سفید پاموک دیده بود. «اینطور میتوان گفت که او، این رمان را از غربیها دزدیده بود و آنرا به چیز دیگری تبدیل کرده بود.»
هرچه که منظور واقعی نهفته در این عبارات بود، پاموک را تبدیل به یک مظنون در پیش چشمان مردم ترکیه کرد و آنها فکر کردند که اروپائیها از نفر آنها در برابر خود آنها دارند استفاده میکنند. این مسئله شک ترکها را خیلی زود برانگیخت.
همهی این مسائل زمانی اتفاق افتاد که ترکیه میخواست به اتحادیهی اروپا بپیوندد. این مسئله خودبخود به اعتراض ملی بزرگی تبدیل شد. همشهریهای پاموک او را بهصورت یک نویسندهی غربگرا در ترکیه میشناختند. منتقدین ترک از این نظر حمایت کردند که پاموک جایزهی نوبل را نه تنها برای رمانهایش بلکه بهدلیل گرایش سیاسیاش دریافت کرده است. رهبر وکلای فرا ملی، Kemal Kerincsiz، میگوید: «من بهعنوان یک شهروند ترک خجالتزده هستم... من باور نمیکنم این جایزه برای کتابها یا هویت ادبی او داده شده باشد. به این خاطر بوده است که او ارزشهای ملی ما را بهخاطر به رسمیت شناختن کشتار دستهجمعی ارمنیها بیارزش و کوچک کرده است.»
حیف است که پاموک، که ترکیه باید به او افتخار کند، در کشور خودش با این حجم نارضایتی و خصومت مواجه شده است. هیچ نویسندهای در دورهی اخیر به اندازهی پاموک در کشورش دچار سو تفاهم نشده بود. عشق و علاقهی او به ارزشهای دموکراتیک سکولار و تلاش او برای ایجاد ارتباط بین شرق و غرب او را تبدیل به آدمی ضد ترک کرد. این نسبت دادن، گرچه ناموجه بهنظر میرسد، برای او که همیشه این سنت را نگه داشته است به معنای سکون و تعادل نیست – او بهدنبال آن است. در نظر او، سنت و لیبرالیسم ارزشهای مخالف هم نیستند. درگیری اصلی او این است که «حمایت از گذشته و سنت یک نفر در یک ملت مدرن سکولاری که بهدنبال الحاق به اتحادیهی اروپاست سازگار نیست.»