معرفی و ترجمه چند شعر از محمد کردو (Kurdo ) شاعر معاصر کردستان عراق/ محمد طرغه

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

محمد طرغه

شاعر لحظه ها

شعر لحظه‌ها ریشه در ادبیات فولکلوریک دارد، آن‌زمان که ادبیات شفاهی یکه‌تاز بود و بعدها که ادبیات نوشتاری هم جانشین آن شد، این نوع شعر، همچنان ارزش خود را حفظ کرد. ولی به‌طور جدی می‌توان از دوبیتی‌های دوره سامانیان شروع کرد. شاعر روی یک لحظه از طبیعت زوم می‌کرد و آن را در قالب شعر و بیشتر دوبیتی می‌سرود. از خصوصیات این نوع شعرها ساده بودن و خود را دور نگه‌داشتن از پیچ و خم‌های زندگی بود، و شاعر بیشتر مانند یک عکاس از یک صحنه تصویربرداری می‌کرد و رد می‌شد.

این نوع شعر، حالا هم همچنان جایگاە خود را حفظ کردە است. امروزه آن‌را بیشتر در خانه شعر مینی‌مالیستی جای می‌دهند که از خصوصیات شعر مینی‌مالیستی می‌توان موارد زیر را نام برد:

  1. 1)کوتاە و مینی‌مال بودن. (هرچند یک شعر مینی‌مالیستی می‌تواند کوتاە هم نباشد، پس کوتاە بودن شرط اصلی نیست).
  2. 2)حذف دانای کل از شعر
  3. 3)شعر در یک زمان خاص شروع شدە و در همان زمان پایان می‌پذیرد (برجسته بودن نقش زمان در شعر مینی‌مالیستی)
  4. 4)ترس و دغدغه و واقعیت‌های زندگی انسانی، محور اصلی این نوع شعرهاست
  5. 5)عنصر ایماژیستی در این نوع شعرها، عنصر غالب است.

در بیشتر شعرهای کردو هم جنبه‌های شعر مینی‌مالیستی به‌درستی خود را نمایان می‌کند. وقتی شاعر می‌گوید:

من مثل تو نیستم

تو مثل من نیستی

با خندەات من گر می‌گیرم

با گر گرفتنم، تو خندەات می‌گیرد.

یا در شعر برای باباطاهر:

در آنجا بچه‌ای

موزی دارد و

برای موز دیگر لج کردەاست.

در اینجا هم بچه‌ای

برای یک تکه نان

اشک چشمانش را تار کردە است.

در هر دو مورد شاعر، یک لحظه از زندگی را به شعر سرودە، تا آنجاکه در دومی بنیان جامعه را نیز به چالش کشاندە است.

نکته دیگر که در شعرهای کردو به چشم می‌خورد، تصویراندر تصویر در یک شعر است.

یعنی شاعر چند تصویر لحظه‌ای در یک شعر جای دادە که این تصویرها هم می‌توانند خود به تنهایی عمل کنند و هم می‌توانند با هم یک شعر را تکمیل کنند.

... سیب درختی است در حیاط خانه‌مان

حالا

بی ناز و مات حزین است

فردا که بنگری

سراپایش سیب است و سیب.

با توام!

که هجرت

پاییزست مرا

بهارم را در کدامین پستو نهان کردەای؟

همچنانکه می‌بینیم شاعر، لحظه‌ها را عکسبرداری کردە و آنها را در کنار هم قرار دادە و در کل شعری به نام بهار بوجود آمدە است که می‌توان لحظه‌ها را جدا جدا در نظر گرفت و هم به دید یک شعر مستقل نگاە کرد. (حداقل دو تصویر و دو شعر لحظه‌ای مستقل).

نکته دیگر قابل ملاحظه در شعرهای کردو، وسیع‌تر شدن معشوق از دید شاعر است. در بیشتر شعر لحظه‌ها، شاعر در مورد عشق، (آنچه در ادبیات فارسی عشق مجازی خوانند) به گفتگو می‌نشست و لحظه را ثبت می‌کرد، اما کردو عشق وطن را نیز به آن افزودە است. چنانکه چشمانش میدان پرشعله‌ای است که شهر کرکوک به پا کردە است، و یا آزادی از دید شاعر، آن نغمه‌ای است که همراە رود و رودخانه‌های سرزمینش، وارد قلبش می‌شود.

اینک چند نمونه از شعرهایش:

دوست داشتن

مادر به من می‌گوید:

در دوران کودکیت!

تا تو را یاد دادم،

                   که از آتش بترسی،

                 <قیر>، <برف> شد...

آری من چقدر دیوانه‌ام،

بعداز این‌همه سال

خود را به آتش بزرگتری پرت کردەام.

 

 

 

تفاوت

من مثل تو نیستم

تو مثل من نیستی

با خندەات من گر می‌گیرم

با گر گرفتنم، تو خندەات می‌گیرد.

 

 

بهار

عزیزم می‌دانم

که همه چیز

بهاری دارد؛

سیب درختی است در حیاط خانه‌مان

حالا

بی ناز و مات و حزین است

فردا که بنگری

سراپایش سیب است و سیب

با توام!

که هجرت پاییزست مرا

بهارم را در کدامین پستو نهان کردەای؟

 

 

 

برای بابا طاهر

در آنجا بچه‌ای

موزی دارد و

برای موز دیگر لج کردەاست

در اینجا هم بچه‌ای

برای یک تیکه نان

اشک چشمانش را تار کردە است.

 

 

بال

ای شاعر شبانه بیدار

هوش دار!

نکنه پایینی‌ها

غرق غم و آزار و گناهت کنند

می‌دانند فردا

عقاب آسمان شعر خواهی شد

نکنه به لانه‌ی جادویشان وارد شوی

راحت بال‌هایت را خواهند کند.

 

 

 

آزادی

ترانه‌ی پر جوش و خروشی است ،

                                   آزادی

روزی

همراە موج‌های

<ارومیه>، <سیروان>،

<زلم> و <وان>

             خواهد آمد

و می‌ریزد به قلب همه‌ی ما.

 

 

 

کرکوک

اگر می‌بینید چشمانم

                       میدان

                               آتش پر شعله‌ایست

تعجب نکنيد

این کرکوک است

در قلبم دراز کشیدە.

 

 

 

بیستون

بیستون،

اگرچه کوهی است

                 بزرگ و مستحکم

ولی مدام

       مدیون فرهاد است

چراکه خود را کشت و

                           ابدیت را به آن داد.

 

 

 

 

هرچه دوست داری بشکن

مرنج، عزیزم

             مرنج

یک مرد تنهایم

                 من

غیراز پرتو عشق

                   هیچی ندارم

درخت غمگین دنیایم

                   من

غیراز شاخ و برگ

                       چیزی در بساطم نیست

من آن پرندەی غریبم

که مدت سالی ست

             بی آشیانه زیسته‌ام

حالا توکه آشیانه‌ام شدەای

دیگر نمی‌خواهم

                   بی آب و

                           خاک

                             زندگی کنم

مرنج، عزیزم

           مرنج

هرچند اغلب زنان این سرزمین

عادت به شکستن قلب دارند

اما تو چنین مباش

هرچه دوست داری بشکن

ولی قلبم را نه!...

1.محمد کردو Mohammad Kurdo شاعر معاصر کردستان عراق در سال 1971 در شهر سلیمانیه چشم به جهان گشود. در سن سیزدە چهاردەسالگی روی به شعر آوردە و اولین شعرش در سن هفدەسالگی به چاپ رساندە است. وی در دو زمینه شعر نو و کلاسیک قلم فرسایی می‌کند و در زمینه نقد ادبی نیز صاحب قلم است. حالا سردبیر ماهنامه ادبی انار <هەنار> و مسئول انتشارات سلیمانیه است.

او چندین اثر شعری به چاپ رسانیدە است که می‌توان به:

دل شورەی درون، زمزمه‌ی دل، افسانه پاییز، زمزمه‌ی درون، ژنرال عشق و عطر خوشبختی اشارە نمود. همچنین چند اثر در مورد نقد ادبی نیز از وی به چاپ رسیدە است از جمله:

زیبایی و تفاوت، لاله‌زار کلام و در جستجوی شعر و متفاوت بودن.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692